سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
دانشنامه مهدویت
مهدویت امام زمان (عج)
لینک دوستان
پیوندهای روزانه
آمار و اطلاعات

بازدید امروز :42
بازدید دیروز :2
کل بازدید :388883
تعداد کل یاد داشت ها : 153
آخرین بازدید : 102/12/29    ساعت : 8:37 ص
درباره
طلبه ی مسافر[77]

وبلاگ بندن شده مثل آش شلّه قلم کار که همه چیز توش پیدا میشه (البته ازهر چمن گلی) از مسافرهای عاشق بگیر تایاد یار و ناگفته های جنگ و دشمنان آشکار وپنهان ... خلاصه هرچی که بخواهی اما نظر شما هم برامون خیلی مهمه چراکه هدف ماجلب رضایت شماست
ویرایش
جستجو
مطالب پیشین
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
امکانات دیگر


اوقات شرعی

ابر برچسب ها
امام رضا (ع) 4 ، صله رحم ، ضدآمریکایی ، عباس (ع) انجیل آل محمد ، عکس ، علت شهادت حضرت فاطمه (س) ، علی (ع) ، عید غدیر خم ، غزه دوم ، فضائل خدیجة بنت خویلد ، قبر مادر ، قربان تاغدیر ، کالاهای اسرائیلی ، کلام امام حسین(ع) ، گریه فرشتگان ، ماشا ، محبت پیامبر(ص) به حسن و حسین(ع) ، محرم ، محمد بن عبدالوهاب ، مظلومیت ، منتظر ، منتقم فاطمه(س) ، مولود کعبه ، مومنان در قرآن ، نسل نو و امام صادق ، ونزول سوره مبارکه هل اتی (دهر) یا انسان ، وهابی ، وهبیون تند رو ، [فضائل الزهراء فاطمة(س)] ، 22 بهمن - راهپیمایی بزرگ ، 40 حدیث ، 40 حدیث از امام جواد(ع) ، 40 حدیث زیبا از امام باقر (ع) ، آیت ا... بهجت ، آیت الله بهجت ، ابوذر غِفارى ، اجلاس ژنو ، احمدی نژاد ، اسکن ، اعطای سخاوتمندانه انگشتر ، القاعده ، امام ، امام حسین (ع) ، امام حسین(ع) در کلام دانشمندان ، امام زمان (عج) ، امام صادق(ع) ، امام مهدى (عجل اللّه فرجه) ، امام هادی (ع) ، انتظار عجیب ، انقلاب ازدیدگاه استاد شهید مطهری ، ایرانیان در قرآن ، پاداش مومنان ، پاراچنار ، تروریسم ، توکل ، جنایت ، چشم ، حضرت فاطمه و علی (ع) ، حضرت فاطمه(س) ، خاندان پاک ومطهر ، دنیا گریزان در کلام امام حسین(ع) ، راهیان نور وچند دل نوشته ، ربیع الاول ، رنگ در قرآن ، روز خانواده ، روز شمار محرم ، روز مباهله ، ریاض الجنه ، زهدبی ولایت ، زیارت ، سپاه پاسداران ، سخنان شیرین ، سربازان کوچک اسرائیل ، سواران قیامت ، شادی در قران ، شب قدر ، شفاعت ، شهید احمد کاظمی ، شهید روحانی مهدی شاه آبادی ، شهید کاوه ،


[مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ]

[ Designed By Ashoora.ir ]
آسمانی تاخدا

چرا نام امام علی(ع) در قرآن نیامده است؟!

 

امام علی علیه السلام

 


 

 

 

قرآن کریم درباره هیچ کس پس از پیامبر اکرم(ص) به اندازه حضرت علی سخن نگفته است ، گرچه نام آن حضرت در قرآن به صراحت نیامده است ، اما با عناوین و عبارات گوناگونی که از تصریح کردن به نام آن حضرت تأثیر بیشتری دارد .

 


 

 

بعضی از افراد سؤالی را مطرح می کنند و بیان دارند که چرا نام امام علی (ع) در قرآن به صراحت نیامده تا این همه اختلاف در طول تاریخ ‏در جهان اسلام بوجود نیاید و این همه مشکلات پدیدار نشود؟

برای پاسخ بیان می کنیم که :

-  قرآن کتابی است که به بیان کلیات می پردازد نه ‏جزئیات ، اصل امامت به صراحت در قرآن ذکر شده است  اما جزئیات و مصادیق آن به خاطر مصالحی ، به صراحت نیامده است وتبیین جزییات را به عهده پیامبرصلی الله علیه و آله نهاده شده است .

اگر در قرآن نامی از بیشتر پیامبران برده نشده است - تنها 26 تن نام برده شده‏اند - دلیل آن نیست که آنان پیامبر یا رسول نبوده‏اند ، زیرا قرآن خود میفرماید: « وَ لَقَدْ أرْسَلْنا رُسُلاً مِنْ قَبْلِکَ مَنْهُمْ مَنْ قَصَصْنا عَلَیْکَ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ نَقْصُصْ عَلَیْکَ ... ؛ پیش از تو رسولانی فرستادیم که سرگذشت گروهی را برای تو ذکر کردیم و سرگذشت گروهی را ناگفته گذاشتیم .»( غافر، آیه 78)

 

سخن به کنایه گفتن از بیان صریح، بلیغ تر است!

قرآن کریم درباره هیچ کس پس از پیامبر اکرم(ص) به اندازه حضرت علی سخن نگفته است ، گرچه نام آن حضرت در قرآن به صراحت نیامده است ، اما با عناوین و عبارات گوناگونی که از تصریح کردن به نام آن حضرت تأثیر بیشتری دارد ، به آن حضرت اشاره نموده است مانند :

الف) «اًّنَّما وَلِیُّکُمْ الله وَ رَسُولُهُ والّذینَ آمَنُوا الّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاَْ وَ یُؤتُونَ الزَّکاَْ وَ هُمْ راکِعُونَ ؛  ولی شما خدا و رسول خدا و کسانی هستند که ایمان آورده‏اند و نماز را به پاداشته و زکات را در حال رکوع پرداخت می نمایند .»(مائده ، 55)

ب) آیه مباهله : « قُلْ تَعالَوا نَدْعُ أَبْنأَنا وَ أبْنأَکُمْ وَ أنْفُسَنا وَ أنْفُسَکُمْ ؛ ای رسول بگو بیایید بخوانیم فرزندانمان را و فرزندانتان را و جانمان را و جانتان را... در این آیه از علی به عنوان جان رسول خدا یاد شده است .»(آل عمران ، 61 )

ج) «أَطیعُوا الله وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الأَمْرِ مِنْکُمْ».(نساء ، 59)

بنا به این آیه شریفه هم ، حضرت علی(ع) ولی امر بوده و اطاعت از او هم‏تراز اطاعت از خدا و رسول دانسته شده است و ده‏ها آیه دیگر که در جای خود بحث شده و به اثبات رسیده است .

اگر در قرآن نامی از بیشتر پیامبران برده نشده است - تنها 26 تن نام برده شده‏اند - دلیل آن نیست که آنان پیامبر یا رسول نبوده‏اند، زیرا قرآن خود میفرماید: « وَ لَقَدْ أرْسَلْنا رُسُلاً مِنْ قَبْلِکَ مَنْهُمْ مَنْ قَصَصْنا عَلَیْکَ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ نَقْصُصْ عَلَیْکَ ... ؛ پیش از تو رسولانی فرستادیم که سرگذشت گروهی را برای تو ذکر کردیم و سرگذشت گروهی را ناگفته گذاشتیم»

پاسخ امام صادق(ع) به مردم زمانه!

ابوبصیر می گوید : به امام صادق علیه السلام عرض کردم : مردم می گویند : چرا نام علی و اهل بیت ایشان در کتاب خدا نیست؟ فرمود: به آنان بگو نماز بر رسول خدا (ص) نازل شد ولی خداوند رکعات آن را که سه یا چهار تاست در کتابش نام نبرد، تا آنکه رسول الله (ص) آن را برای مردم تفسیر کرد و … (کافی ، ج 1 ، ص 286 )

بسیاری از مسائل هستند که در ‏جهان اسلام اختلافات دامنه داری را ایجاد کرده اند در حالی که قرآن به آنان اشاره ای نکرده است. ‏مثلاً در معرفی خدا که از معرفی حضرت امیر بالاتر و والا تر است بگونه ای عمل نکرده است که ‏اختلاف بین مسلمانان بوجود نیاید ؛ مثلاً " آیا اصلاً خداوند صفت دارد یا ندارد؟ و اگر فرضاً دارد ، متحد با ‏ذات است یا نه؟ و آیا ممکن است خدا جسم  و مکان داشته باشد؟ کلام خدا و اراده خدا ‏حادث است یا نه؟ و...

قرآن

اینها مباحثی است که اختلافات زیادی را در بین مسلمانان موجب گشته است ، حال آیا می شود اشکال کرد ‏که چرا قرآن اینها را بگونه ای واضح ننوشت که مردم در آن اختلاف نکنند؟! در حالیکه با تدبر در قرآن همه این ‏مسائل و حتی امامت امیرالمؤمنین علیه السلام قابل اثبات است.‏

‏- اگر در قرآن اسم امام می آمد هیچ بعید نبود و این امکان کاملاً قابل طرح بود که عده ای که دارای ‏تشکیلات به هم پیوسته و منظمی بوده اند،  توطئه چیده و بگویند که پیامبر صلی الله و علیه و آله و سلم ‏در آخرین لحظات حیات خود فرموده که این آیه باید نسخ گردد و مثلاً انتخاب خلیفه به شورا واگذار ‏شده است و صلاحیت حضرت امیر (ع) از طرف خداوند سلب گردیده است.‏

به عبارتی از روایات معصومین علیهم السلام و تحقیقات رجال دین به این نتیجه می رسیم که احتمالاً از جمله موجبات این ابهام و عدم تصریح به نام مقدس امیرالمؤمنین به عنوان ولی امر مسلمین در متن قرآن موضوع صیانت قرآن از تحریف بوده است  ، زیرا منافقان خطرناکی که با پنهان داشتن کفر درونی خود ، دست ایمان به پیغمبر اکرم (ص) داده و خود را به طمع رسیدن به اهداف شیطانی در اعداد امت اسلامی جا زده بودند و در راه رسیدن به اهداف خود (چنانکه تاریخ پس از رحلت رسول اکرم به خوبی نشان داد) از اقدام به هر نوع جنایت و جور و ستم ، حتّی به خاندان پیامبر در فجیع ترین صورت خودداری نمی کردند !

کسانی که به وجود نازنین اهل بیت رحم نکردند صد در صد اگر نام علی علیه السلام در قرآن ذکر می شد با تمام قوا علیه قرآن قیام می کردند و او را تحریف می کردند . همانطور که با احادیث رسول الله بدلیل ذکر مناقب علی علیه السلام جنگیدند  و خواندن احادیث رسول الله را ممنوع کردند ؛ چرا که اکثر احادیث رسول خدا صلی الله علیه و آله در مدح و فضل مولا علی علیه السلام بود .

قرآن کریم در باره ی پیامبر(ص) می فرماید : " وَمَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَى ، إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَى، عَلَّمَهُ شَدِیدُ الْقُوَى" (نجم3) ولی ‏وقتی پیامبر(ص) قلم و دوات برای نوشتن خواست تا بدان وسیله جلوی ضلالت امت را بگیرد، گفتند: این ‏مرد هذیان می گوید، در حالیکه این خلاف صریح قرآن است

مگر خداوند حافظ قرآن کریم نمی باشد؟

ممکن است از این کلام ما اشکالی به ذهن برسد و بگویید خداوند وعده ی حفظ قرآن از تحریف را داده است : « إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ » (حجر/9) بنابراین مصونیت قرآن نیازی به ابهام آمیز بودن آیات ولایت نخواهد داشت ؟!

در جواب به یک حدیث اشاره می کنیم که می گوید ؛ « ابی الله ان یجری الامور الا باسبابها : سنت جاریه خداوند در عالم این است که افعال خود را از طریق اسباب و علل به وقوع می رساند .»

قرآن

در قرآن می فرماید: «وَ مَا مِن دَآبَّةٍ فِی الأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللّهِ رِزْقُهَا وَیَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَمُسْتَوْدَعَهَا کُلٌّ فِی کِتَابٍ مُّبِینٍ »(هود /6) این آیه بدین معنا نیست که روزی هر جنبنده ای از مجرای غیبی و غیر عادی به او می رسد و احتیاج به حرکت و فعالیتی ندارد ، بلکه خدا مقدر کرده که روزی جنبندگان را از طریق اسباب و علل به آنها برساند . حال اگر خدای متعال وعده ی حفظ قرآن داده و صیانت آن را به عهده گرفته است ، لازمه اش این نیست که منحصراً نحوه ی حفظ آن به صورت خارق العاده و از مجرای غیب باشد، بلکه یکی از علل و اسباب عادی آن ، مبهم گذاردن آیات ولایت و تصریح ننمودن به اسامی امامان علیهم السلام و گنجاندن آن آیات در خلال آیات احکام و قصص می باشد .

عده ای می گویند : اگر در قرآن اسم امام می آمد ، ریشه اختلاف می خشکید ، ‏چرا که قابل تصور نیست که مسلمانان صدر اسلام  بر خلاف متن قرآن عمل بکنند !

در جواب می گوئیم: در موارد متعددی مشاهده شده است که خلفای ‏سه گانه بر خلاف صریح قرآن عمل کردند . اینک نمونه هایی از آن را برمی شماریم:

1) خلیفه اول با آوردن حدیثی که تنها خود شاهد صدور آن از پیامبر اکرم (ص) بود ، بر خلاف آیات ‏شریفه " وَوَرِثَ سُلَیْمَانُ دَاوُودَ " (نمل/16) و " فَهَبْ لِی مِن لَّدُنکَ وَلِیًّا ، یَرِثُنِی وَیَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوبَ وَاجْعَلْهُ رَبِّ رَضِیًّا " (مریم/5 - 6) ارث بردن از پیامبران را انکار و فدک را از حضرت فاطمه (سلام الله علیها) ‏پس گرفت.‏

‏2) آیه ی "فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ" ( نساء ، 28) صریحاً در مورد متعة النساء است و اما خلیفه ‏دوم آن حکم را ممنوع اعلام کرد.‏

3) خلیفه دوم آیه ی " فَمَن تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ "(بقره ، 192) را منسوخ اعلام کرد و دستور داد تا بدان عمل ننمایند.

5) قرآن کریم در باره ی پیامبر(ص) می فرماید : " وَمَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَى ، إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَى ،عَلَّمَهُ شَدِیدُ الْقُوَى" (نجم3) ولی ‏وقتی پیامبر(ص) قلم و دوات برای نوشتن خواست تا بدان وسیله جلوی ضلالت امت را بگیرد، گفتند: این ‏مرد هذیان می گوید، در حالیکه این خلاف صریح قرآن است .

امام علی (ع)

- شاید یکی دیگر از حکمت های عدم تصریح نام امام علی علیه السلام در قرآن و واگذاشتن تبیین آیات در این زمینه به عهده پیامبر صلی الله علیه و آله  آزمون امت بوده که در سرنوشت نسل ها اثری مستقیم دارد .

آزمایش انسان ها یک سنت الهی بشمار می رود و در تمام ادوار تاریخ ، نمونه هایی از آن را به وضوح می بینیم؛ مثلاً امتحان کردن یهودیان در داستان یوم السبت یا امتحان کردن فرشتگان با خلقت حضرت آدم و جریان سجده کردن  و… بالأخره امت اسلامی هم مورد آزمایش قرارگرفتند. رسول خدا صلی الله علیه وآله در طول حیات خود بارها و بارها به ولایت علی علیه السلام اشاره کردند به طوری که حجت را بر همگان تمام کردند. روزی پیامبر در جمع اصحاب فرمود: «من قال لا اله الا الله دخل الجنه ؛ دو نفر از صحابه (که ما هر دو را می شناسیم ) گفتند: فنحن نقول لا اله الا الله ؛ رسول خدا در حالی که دست روی سر علی گذاشته بود فرمود: انما تقبل شهاده لا اله الا الله من هذا و شیعته .» (بحارالانوار ، ج 27 ، ص 201 )

 

نتیجه گیری :

نتیجه اینکه آمدن اسم امام در قرآن نه تنها به نفع امامت نبود، بلکه به مراتب خطرناکتر از عدم نام ‏بردن او بود و این احتمال خیلی قوی است که بگوئیم حتی اساس دین هم در خطر قرار می گرفت ؛ زیرا همانطوری که ملاحظه شد عمل کردن بر خلاف ‏قرآن امری معمولی و عادی بوده و چندان حساسیتی را در بین مسلمین ایجاد نمی کرده است .

فرآوری

بخش قرآن تبیان






برچسب ها : امام رضا (ع) 4  ,

      

آیه ی ولایت

دانلود ویژه نامه آیه ی ولایت- وِیژه نامه انگشتر بخشی حضرت علی (ع) در حال رکوع
 

    آیه ولایت مدال افتخار شیعیان       نشان ولایت و جریان خاتم بخشی

آیه ولایت مدال افتخار شیعیان روز 24 ذی الحجه یکی از زیباترین خاطرات را در فرهنگ شیعه به یاد می‏آورد؛ روزی که امیرمؤمنان علی علیه‏السلام با ایثار انگشتر خویش در حال نماز به یک نیازمند، گوی سبقت را از مسلمانان حاضر در مسجد ربود

 

نشان ولایت و جریان خاتم بخشی روز بیست و چهارم ذی الحجه در تاریخ اسلام، روزی بسیار مهم و سرنوشت ساز است، روزی است که بر اثر یک حادثه کوچک، ولی بسیار عظیم و دارای اهمیت، یکی از آیات الهی بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شد.

    علی (ع) و آیه ی ولایت       احتجاج امام علی علیه السلام به آیه ولایت

علی (ع) و آیه ی ولایت در این مقاله سعی شده است با استناد به شواهدی از لغت و احادیث و آیات ثابت شود که مفاد آیه ی شریفه ی «ولایت » در خصوص ولایت علی به معنای جانشینی او پس از پیامبر است

 

احتجاج امام علی علیه السلام به آیه ولایتشیعه در التزام و پیروی از مکتب اهل البیت علیهم السلام از استدلال به کتاب، سنت و عقل بهره وافری جسته است و از جمله آیاتی که شیعه بر امامت بلافصل امیرالمؤمنین علیه السلام به آن استدلال و ادعای اجماع کرده است

    بخشیدن انگشتر و کشیدن تیر از پای علی (ع) هنگام نماز       بازخوانی مدارک و اسناد شأن نزول آیه ولایت

بخشیدن انگشتر و کشیدن تیر از پای علی (ع) هنگام نماز اگر امام علی (ع) در نمازشان متوجه بیرون آوردن تیر از پایشان نمی شوند پس چطور به فقیر انگشتر می دهند و متوجه او می شوند؟

 

بازخوانی مدارک و اسناد شأن نزول آیه ولایتتفاوت اساسی دیدگاه های فریقین درباره آیات 55 و 56 سوره مائده (که به آیات ولایت نامبردارند) به موضع آنان نسبت به مورد نزول این آیات درباره تصدق انگشتر در رکوع نماز به وسیله امام علی - علیه السلام - وابسته است

    نقد و بررسی تفسیر رشید رضا از آیه ولایت      

نقد و بررسی تفسیر رشید رضا از آیه ولایتتفسیر المنار یکی از مهم ترین تفاسیر سده چهاردهم است که با نگاهی نو و رویکردی هدایت جویانه به تفسیر قرآن پرداخته است.

 





برچسب ها : امام رضا (ع) 4  ,

      

 

40 حدیث عید غدیر

سال دهم هجرت که مسلمانان همراه پیامبر اکرم(ص) مراسم حج را به پایان رساندند و آن سال، بعدا «حجة الوداع‏» نام گرفت، پیامبر اکرم(ص) عازم مدینه گردید.

فرمان حرکت صادر شد. هنگامى که کاروان به سرزمین «رابغ‏» در سه میلى جحفه که میقات حجاج است، رسید امین وحى در مکانى به نام «غدیرخم‏» فرود آمد. آیه:«یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس‏».نازل شد که اى پیامبر، آنچه از طرف خدا فرستاده شده، به مردم ابلاغ کن. اگر این کار را نکنى، رسالت‏خود را تکمیل نکرده‏اى و خداوند تو را از گزند مردم حفظ خواهد کرد. سوره مائده، آیه دستور توقف در آن مکان صادر شد. همه مردم ایستادند. وقت ظهر هوا، بشدت گرم بود. پیامبر اکرم(ص) نماز ظهر را با جماعت‏خواند سپس در حالى که مردم دور او را گرفته بودند، بر روى نقطه بلندى که از جهاز شتران برپا شد، قرار گرفت و با صداى رسا خطبه خواند و سپس فرمود:

«مردم نزدیک است من دعوت حق را لبیک گویم و از میان شما بروم من مسؤولم و شما هم مسؤولید».

سپس مطالبى گرانبها بیان کرد و فرمود:

«من دو چیز نفیس در میان شما به امانت گذاردم، یکى کتاب خدا و دیگرى عترت و اهل بیت من، این دو هرگز از هم جدا نشوند. مردم بر قرآن و عترت من پیشى نگیرید و در عمل به آنها کوتاهى نورزید که هلاک مى‏شوید».

در این هنگام دست على(ع) را گرفت و او را بلند کرد و به همه مردم معرفى نمود، سپس فرمود:

«سزاوارتر بر مؤمنان از خود آنان کیست؟ همگى گفتند: خدا و پیامبر او داناترند».

پیامبر اکرم(ص) فرمود:

«خدا، مولاى من و من، مولاى مؤمنانم و من بر آنها از خودشان اولى و سزاوارترم‏».

بعد فرمود:

« من کنت مولاه فهذا على مولاه‏اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و... »

«اى مردم هرکس من مولاى اویم، على مولاى اوست، خداوندا کسانى را که على را دوست دارند، دوست بدار و کسانى که او را دشمن دارند، دشمن دار و...»

سپس فرشته وحى نازل شد و آیه «الیوم اکملت لکم دینکم...» را نازل فرمود و آن روز در تاریخ اسلام جاودانه و حماسه‏ساز شد.

آرى غدیر، روز حماسه جاوید، روز ولایت، روز امامت، روز وصایت، روز اخوت، روز رشادت و شجاعت و شهامت و حفاظت و رضایت و صراحت‏شناخته شد. روز نعمت، روز شکرگزارى، روز پیام رسانى، روز تبریک و تهنیت، روز سرور و شادى و هدیه فرستادن، روز عهد و پیمان و تجدید میثاق، روز تکمیل دین و بیان حق، روز راندن شیطان، روز معرفى راه و رهبر، روز آزمون، روز یاس دشمن و امیدوارى دوست و خلاصه روز اسلام و قرآن و عترت، روزى که پیروان واقعى مکتب حیات‏بخش اسلام آن را گرامى مى‏دارند و به همدیگر تبریک مى‏گویند.

از احادیث بر مى‏آید که ائمه: آن روز را جشن مى‏گرفتند و در آن روز مراسم ویژه‏اى داشتند، شبیه مراسمى که ما ایرانیان امروز در عید نوروز داریم.

از فیاض بن محمد طوسى نقل شده: روز غدیر به حضور امام هشتم(ع) رسید. دید گروهى از افراد ویژه در خدمت‏حضرت هستند که امام آنان را براى افطار در خانه‏اش نگهداشت و به منزل آنان غذا و لباس و کفش و انگشتر و هدایاى دیگر فرستاد و آن روز وضع او و اطرافیان او کاملا عوض شده بود و فضائل آن روز را براى آنان یادآورى مى‏کرد. (بحار الانوار، 97: 112، ح 8. )

در حدیث دیگرى است: روزى از روزهاى خلافت على(ع) جمعه و عید غدیر به یک روز افتاد. امام(ع) خطبه مفصلى خواند و فرمود:

«این مجمع اکنون به پایان مى‏رسد و شما همگى به خانه‏هایتان بر مى‏گردید، بروید - خداى بر شما رحمت فرستد - و بر خانواده خود فراخ گیرید و به برادران خود نیکى کنید.

خداوند را بر این نعمت که شما را بخشیده است، سپاس گزارید. متحد شوید تا خدا کمکتان کند. نیکویى کنید تا خدا دوستیتان را پایدار کند. از نعمتهاى خداداد، یکدیگر را هدیه فرستید.

خداوند در این روز چندین برابر دیگر عیدها پاداش دهد.

این گونه پاداش جز در این روز (غدیر) دیگر نخواهید یافت. نیکویى‏کردن در این روز مال را بسیار کند و عمر را زیاد.

مهربانى کردن باعث رحمت‏خدا شود و مهربانى او. در این روز به برادران و خاندان از مال خدا داده ببخشید، هر اندازه که بتوانید. همواره چهره خندان دارید. چون به یکدیگر رسیدید، شادمانى کنید، و خدا را بر نعمتهایش سپاس گوئید. بروید و به آنان که امیدشان به شماست، نیکى بسیار کنید در خورد و خوراک، خود و زیردستانتان یکسان باشید. این یکسانى و مساوات را تا جایى که توانایى دارید عملى سازید، که پاداش یک درهم در این روز، صد هزار درهم است و برکت به دست‏خداست.

روزه این روز را نیز خداوند مستحب قرار داده است و در برابر آن پاداشى بس بزرگ نهاده. اگر کسى در این روز، نیاز برادران خود را برآورد - پیش از تمنا و درخواست - و با میل و غبت‏خوبى کند، پاداش او چنان باشد که این روز را روزه داشته است و شب آن را با عبادت به بامداد رسانیده.

و هرکس در این روز به روزه‏دارى افطارى دهد، چنان است که گویى دسته دسته مردم را افطارى داده است...

همین که به یکدیگر رسیدید همراه سلام، مصافحه کنید و نعمتى را که در این روز نصیبتان شده است به یکدیگر تبریک گویید. باید این سخنان را آن که بود و شنید به آن که نبود و نشنید، برساند. باید توانگران به سراغ مستمندان روند و قدرتمندان به دنبال ضعیفان، پیامبر(ص) مرا به این چیزها امر کرده است‏».(ترجمه این روایت تا اینجا از استاد محمدرضا حکیمى است که از حماسه غدیر، ص 71 گرفته شده است.) بعد امام(ع) خطبه جمعه را خواند و نماز جمعه را نماز عیدش قرار داد، بعد با فرزند و شیعیانش به منزل امام حسین(ع) برگشت که غذا آماده کرده بودند و آن شیعیان نیازمند و بى‏نیاز با هدایاى او به طرف خانواده خود برگشتند. (بحار الانوار 97: 117.)

به امید روزى که همه مسلمانان بویژه مردم مسلمان ایران روز عید غدیر را بزرگترین عید خود قرار داده و این روزه آنطور که بایسته و شایسته آن است، گرامى بدارند.
غدیر در قرآن

الیوم اکملت لکم دینکم‏و اتممت علیکم نعمتى‏و رضیت لکم الاسلام دینا.

مائده: 3.

امروز (روز غدیر خم) دین شما را به حد کمال رساندم و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را بعنوان دین براى شما پسندیدم.
فصل اول: جایگاه عید غدیر در مکتب
1- عید خلافت و ولایت

روى زیاد بن محمد قال:

دخلت على ابى عبد الله(ع) فقلت:

للمسلمین عید غیر یوم الجمعة والفطر والاضحى؟

قال: نعم، الیوم الذى نصب فیه رسول‏الله(ص) امیرالمؤمنین(ع). مصباح المتهجد: 736.

زیاد بن محمد گوید:

بر امام صادق(ع) وارد شدم و گفتم: آیا مسلمانان عیدى غیر از عید قربان و عید فطر و جمعه دارند؟ امام(ع) فرمود:

آرى، روزى که رسول خدا(ص) امیرمؤمنان(ع) را (به خلافت و ولایت) منصوب کرد.
2- برترین عید امت

قال رسول الله(ص):

یوم غدیر خم افضل اعیاد امتى و هو الیوم الذى امرنى الله تعالى ذکره فیه بنصب اخى على بن ابى طالب علما لامتى، یهتدون به من بعدى و هو الیوم الذى اکمل الله فیه الدین و اتم على امتى فیه النعمة و رضى لهم الاسلام دینا. امالى صدوق: 125، ح 8.

رسول خدا(ص) فرمود:

روز غدیر خم برترین عیدهاى امت من است و آن روزى است که خداوند بزرگ دستور داد; آن روز برادرم على بن ابى طالب را به عنوان پرچمدار (و فرمانده) امتم منصوب کنم، تا بعد از من مردم توسط او هدایت‏شوند، و آن روزى است که خداوند در آن روز دین را تکمیل و نعمت را بر امت من تمام کرد و اسلام را به عنوان دین براى آنان پسندید.
3- عید بزرگ خدا

عن الصادق(ع) قال:

هو عید الله الاکبر،و ما بعث الله نبیا الا و تعید فى هذا الیوم و عرف حرمته و اسمه فى السماء یوم العهد المعهود و فى الارض یوم المیثاق الماخوذ و الجمع المشهود. وسائل الشیعه، 5: 224، ح 1.

امام صادق(ع) فرمود:

روز غدیر خم عید بزرگ خداست، خدا پیامبرى مبعوث نکرده، مگر اینکه این روز را عید گرفته و عظمت آن را شناخته و نام این روز در آسمان، روز عهد و پیمان و در زمین، روز پیمان محکم و حضور همگانى است.
4- عید ولایت

قیل لابى عبد الله(ع):

للمؤمنین من الاعیاد غیر العیدین و الجمعة؟

قال: نعم لهم ما هو اعظم من هذا، یوم اقیم امیرالمؤمنین(ع) فعقد له رسول الله الولایة فى‏اعناق الرجال والنساء بغدیر خم.

وسائل الشیعه، 7: 325، ح 5.

به امام صادق(ع) گفته شد:

آیا مؤمنان غیر از عید فطر و قربان و جمعه عید دیگرى دارند؟ فرمود:

آرى، آنان عید بزرگتر از اینها هم دارند و آن روزى است که امیرالمؤمنین(ع) در غدیر خم بالا برده شد و رسول خدا مساله ولایت را بر گردن زنان و مردان قرار داد.
5- روز تجدید بیعت

عن عمار بن حریز قال دخلت على ابى عبد الله(ع) فى‏یوم الثامن عشر من ذى الحجة فوجدته صائما فقال لى:

هذا یوم عظیم عظم الله حرمته على المؤمنین و اکمل لهم فیه الدین و تمم علیهم النعمة و جدد لهم ما اخذ علیهم من العهد والمیثاق.

مصباح المتهجد: 737.

عمار بن حریز گوید:

روز هجدهم ماه ذیحجه خدمت امام صادق(ع) رسیدم و آن حضرت را روزه یافتم. امام به من فرمود: امروز، روز بزرگى است، خداوند به آن عظمت داده و آن روز دین مؤمنان را کامل ساخت و نعمت را بر آنان تمام نمود و عهد و پیمان قبلى را تجدید کرد.
6- عید آسمانى

قال الرضا(ع): حدثنى ابى، عن ابیه(ع) قال:

ان یوم الغدیر فى السماءاشهر منه فى الارض.

مصباح المتهجد: 737.

امام رضا(ع) فرمود:

پدرم به نقل از پدرش (امام صادق(ع)) نقل کرد که فرمود:

روز غدیر در آسمان مشهورتر از زمین است.
7- عید بى‏نظیر

قال على (ع):

ان هذا یوم عظیم الشان،فیه وقع الفرج، ورفعت الدرج و وضحت الحجج وهو یوم الایضاح والافصاح من المقام الصراح،ویوم کمال الدین و یوم العهد المعهود...

بحارالانوار، 97: 116.

على(ع) فرمود:

امروز (عید غدیر) روز بس بزرگى است.

در این روز گشایش رسیده و منزلت (کسانى که شایسته آن بودند) بلندى گرفت و برهان‏هاى خدا روشن شد و از مقام پاک با صراحت‏سخن گفته شد و امروز روز کامل شدن دین و روز عهد و پیمان است.
8- عید پربرکت

عن الصادق(ع):

والله لو عرف الناس فضل هذا الیوم بحقیقته لصافحتهم الملائکة فى کل یوم عشر مرات...

وما اعطى الله لمن عرفه ما لایحصى بعدد.

مصباح المتهجد: 738.

امام صادق(ع) فرمود:

به خدا قسم اگر مردم فضیلت واقعى «روز غدیر» را مى‏شناختند، فرشتگان روزى ده‏بار با آنان مصافحه مى‏کردند و بخششهاى خدابه‏کسى‏که‏آن روز را شناخته، قابل‏شمارش نیست.
9- عید فروزان

قال ابو عبد الله(ع):

... و یوم غدیر بین الفطر والاضحى‏و یوم الجمعة کالقمر بین الکواکب.

اقبال سید بن طاووس: 466.

امام صادق(ع) فرمود:

... روز غدیر خم در میان روزهاى عید فطر و قربان و جمعه همانند ماه در میان ستارگان است.
10- یکى‏از چهار عید الهى

قال ابو عبد الله(ع):

اذا کان یوم القیامة زفت اربعة ایام الى‏الله‏عز و جل کما تزف العروس الى خدرها:

یوم الفطر و یوم الاضحى و یوم الجمعة‏و یوم غدیر خم.

اقبال سید بن طاووس: 466.

امام صادق(ع) فرمود:

هنگامى که روز قیامت برپا شود چهار روز بسرعت بسوى خدا مى‏شتابند همانطور که عروس به حجله‏اش بسرعت مى‏رود.

آن روزها عبارتند از:

روز عید فطر و قربان و جمعه و روز غدیر خم.
فصل دوم: شایسته‏ها و بایسته‏هاى غدیر
11- روز پیام و ولایت

قال رسول الله(ص):

یا معشر المسلمین لیبلغ الشاهد الغائب، اوصى من آمن بى و صدقنى بولایة على، الا ان ولایة على ولایتى و ولایتى ولایة ربى، عهدا عهده الى ربى و امرنى ان ابلغکموه.

بحارالانوار 37: 141، ح 35.

رسول خدا(ص) (در روز غدیر) فرمود:

اى مسلمانان! حاضران به غایبان برسانند: کسى را که به من ایمان آورده و مرا تصدیق کرده است، به ولایت على سفارش مى‏کنم، آگاه باشید ولایت على، ولایت من است و ولایت من، ولایت‏خداى من است. این عهد و پیمانى بود از طرف پروردگارم که فرمانم داد تا به شما برسانم.
12- روز اطعام

قال ابو عبد الله(ع):

... و انه الیوم الذى اقام رسول الله(ص) علیا(ع) للناس علما و ابان فیه فضله و وصیه فصام شکرا لله عزوجل ذلک الیوم و انه لیوم صیام و اطعام و صلة الاخوان و فیه مرضاة الرحمن، و مرغمة الشیطان.

وسائل الشیعه 7: 328، ضمن حدیث 12.

امام صادق(ع) فرمود:

عید غدیر، روزى است که رسول خدا(ص) على(ع) را بعنوان پرچمدار براى مردم برافراشت و فضیلت او را در این روز آشکار کرد و جانشین خود را معرفى کرد، بعد بعنوان سپاسگزارى از خداى بزرگ آن روزه را روزه گرفت و آن روز، روز روزه‏دارى و عبادت و طعام دادن و به دیدار برادران دینى رفتن است. آنروز روز کسب خشنودى خداى مهربان و به خاک مالیدن بینى شیطان است.
13- روز هدیه

عن امیر المؤمنین(ع) قال:

... اذا تلاقیتم فتصافحوا بالتسلیم و تهابوا النعمة فى‏هذا الیوم، و لیبلغ الحاضر الغائب، والشاهد الباین، ولیعد الغنى الفقیر والقوى على الضعیف امرنى رسول‏الله(ص) بذلک.

وسائل الشیعه 7: 327.

امیر المؤمنین(ع) (در خطبه روز عید غدیر) فرمود:

وقتى که به همدیگر رسیدید همراه سلام، مصافحه کنید، و در این روز به یکدیگر هدیه بدهید، این سخنان را هر که بود و شنید، به آن که نبود برساند، توانگر به سراغ مستمند برود، و قدرتمند به یارى ضعیف، پیامبر مرا به این چیزها امر کرده است.
14- روز کفالت

عن امیر المؤمنین(ع) قال:

... فکیف بمن تکفل عددا من المؤمنین والمؤمنات وانا ضمینه على‏الله تعالى الامان من‏الکفر والفقر وسائل الشیعه 7: 327.

امیر مؤمنان(ع) فرمود:

... چگونه خواهد بود حال کسى که عهده‏دار هزینه زندگى تعدادى از مردان و زنان مؤمن (در روز غدیر) باشد، در صورتى که من پیش خدا ضامنم که از کفر و تنگدستى در امان باشد.
15- روز سپاس و شادى

قال ابو عبد الله(ع):

... هو یوم عبادة و صلوة و شکر لله و حمد له،و سرور لما من الله به علیکم من ولایتنا،و انى احب لکم ان تصوموه.

وسائل الشیعه 7: 328، ح 13.

امام صادق(ع) فرمود:

عید غدیر، روز عبادت و نماز و سپاس و ستایش خداست و روز سرور و شادى است به خاطر ولایت ما خاندان که خدابر شما منت گذارد و من دوست دارم که شما آن روز را روزه بگیرید.
16- روز نیکوکارى

عن الصادق(ع):

... و لدرهم فیه بالف درهم لاخوانک العارفین،فافضل على اخوانک فى هذا الیوم‏و سر فیه کل مؤمن و مؤمنة.

مصباح المتهجد: 737.

از امام صادق(ع) نقل شده که فرمود:

یک درهم به برادران با ایمان و معرفت، دادن در روز عید غدیر برابر هزار درهم است، بنابراین در این روز به برادرانت انفاق کن و هر مرد و زن مؤمن را شاد گردان.
17- روز سرور و شادى

قال ابو عبد الله(ع):

انه یوم عید و فرح و سرورو یوم صوم شکرا لله تعالى.

وسائل الشیعه 7: 326، ح 10.

امام صادق(ع) فرمود:

عید غدیر، روز عید و خوشى و شادى است و روز روزه‏دارى به عنوان سپاس نعمت الهى است.
18- روز تبریک و تهنیت

قال على(ع):

عودوا رحمکم الله بعد انقضاء مجمعکم بالتوسعة على عیالکم، والبر باخوانکم والشکر لله عزوجل على ما منحکم، واجتمعوا یجمع الله شملکم، و تباروا یصل الله الفتکم، و تهانؤا نعمة الله کما هنا کم الله بالثواب فیه على اضعاف الاعیاد قبله و بعده الا فى مثله... بحارالانوار 97: 117.

على(ع) فرمود:

بعد از پایان گردهم آیى خود (در روز غدیر) به خانه برگردید، خدا بر شما رحمت فرستد. به خانواده خود گشایش و توسعه دهید، به برادران خود نیکى کنید، خداوند را بر این نعمت که شما را بخشیده است، سپاس گزارید، متحد شوید تا خدا به شما وحدت بخشد، نیکویى کنید تا خدا دوستیتان را پایدار کند، به همدیگر نعمت‏خدا را تبریک بگوئید، همانطور که خداوند در این روز با چندین برابر عیدهاى دیگر پاداش دادن به شما تبریک گفته، این گونه پاداشها جز در روز عید غدیر نخواهد بود.
19- روز درود و برائت

روى الحسن بن راشد عن ابى عبد الله(ع) قال:

قلت: جعلت فداک، للمسلمین عید غیرالعیدین؟ قال: نعم، یا حسن! اعظمهما و اشرفهما، قال: قلت له: و اى یوم هو؟

قال: یوم نصب امیرالمؤمنین(ع) فیه علما للناس.

قلت له: جعلت فداک وما ینبغى لنا ان نصنع فیه؟

قال: تصومه یا حسن و تکثر الصلوة على محمد و آله فیه و تتبرا الى الله، ممن ظلمهم،فان الانبیاء کانت تامر الاوصیاء بالیوم‏الذى کان یقام فیه الوصى ان یتخذ عیدا.

مصباح المتهجد: 680.

حسن بن راشد گوید:

به امام صادق(ع) گفتم: آیا مسلمانان بجز آن دو عید، عید دیگرى هم دارند؟ فرمود: بله، بزرگترین و بهترین عید. گفتم: کدام روز است؟

فرمود: روزى که امیرمؤمنان بعنوان پرچمدار مردم منصوب شد.

گفتم: فدایت‏شوم در آن روز سزاوار است، چه کنیم؟ فرمود: روزه‏بگیر و درود برمحمد و آل‏او بفرست و از ستمگران به آنان برائت بجوى، زیرا پیامبران به جانشینان دستور مى‏دادند که روزى را که جانشین انتخاب مى‏شود، عید بگیرند.
20- عید اوصیاء

عن ابى عبد الله(ع) قال:

... تذکرون الله عز ذکره فیه بالصیام والعبادة والذکر لمحمد و آل محمد، فان رسول الله(ص) اوصى امیرالمؤمنین ان یتخذ ذلک الیوم عیدا، و کذلک کانت الانبیاء تفعل، کانوا یوصون اوصیائهم بذلک فیتخذونه عیدا.

وسائل الشیعه 7: 327، ح 1.

امام صادق(ع) فرمود:

در روز عید غدیر، خدا را با روزه و عبادت و یاد پیامبر و خاندان او یادآورى کنید، زیرا رسول خدا به امیرالمؤمنین سفارش کرد که آن روز را عید بگیرد، همینطور پیامبران هم به جانشینان خود سفارش مى‏کردند که آن روز را عید بگیرند، آنان هم چنین مى‏کردند.
21- روز گشایش و درود

عن ابى عبد الله(ع) قال:

والعمل فیه یعدل ثمانین شهرا، و ینبغى ان یکثر فیه ذکر الله عزوجل، والصلوة على النبى(ص) ، ویوسع الرجل فیه على عیاله.

وسائل الشیعه 7: 325، ح 6.

امام صادق(ع) فرمود:

ارزش عمل در آن روز (عید غدیر) برابر با هشتاد ماه است، و شایسته است آن روز ذکر خدا و درود بر پیامبر(ص) زیاد شود، و مرد، بر خانواده خود توسعه دهد.
22- روز دیدار رهبرى

عن مولانا ابى‏الحسن على بن محمد(ع) قال لابى اسحاق:

و یوم الغدیر فیه اقام النبى(ص) اخاه علیا علما للناس و اماما من بعده،[قال] قلت:

صدقت جعلت فداک، لذلک قصدت، اشهد انک حجة الله على خلقه.

وسائل الشیعه 7: 324، ح 3.

امام هادى(ع) به ابواسحاق فرمود:

در روز غدیر پیامبر اکرم(ص) برادرش على(ع) را بلند کرد و به عنوان پرچمدار (و فرمانده) مردم و پیشواى بعد از خودش معرفى کرد.

ابواسحاق گفت: عرض کردم، فدایت‏شوم راست فرمودى. به خاطر همین به زیارت و دیدار شما آمدم، گواهى مى‏دهم که تو حجت‏خدا بر مردم هستى.
23- روز تکبیر

عن على بن موسى الرضا(ع) :

من زار فیه مؤمنا ادخل‏الله قبره سبعین نورا و وسع فى قبره و یزور قبره کل یوم سبعون الف ملک ویبشرونه بالجنة.

اقبال الاعمال: 778.

امام رضا(ع) فرمود:

کسى که در روز (غدیر) مؤمنى را دیدار کند، خداوند هفتاد نور بر قبر او وارد مى کند و قبرش را توسعه مى‏دهد و هر روز هفتاد هزار فرشته قبر او را زیارت مى‏کنند و او را به بهشت بشارت مى‏دهند.
24- روز دیدار و نیکى

قال الصادق(ع):

ینبغى لکم ان تتقربوا الى الله تعالى بالبر والصوم والصلوة و صلة الرحم و صلة الاخوان، فان الانبیاء علیهم السلام کانوا اذا اقاموا اوصیاءهم فعلوا ذلک و امروا به.

مصباح المتهجد: 736.

امام صادق(ع) فرمود:

شایسته است با نیکى کردن به دیگران و روزه و نماز و بجاآوردن صله رحم و دیدار برادران ایمانى به خدا نزدیک شوید، زیرا پیامبران زمانى که جانشینان خود را نصب مى‏کردند، چنین مى‏کردند و به آن توصیه مى‏فرمودند.
25- نماز در مسجد غدیر

عن ابى عبد الله(ع) قال:

انه تستحب الصلوة فى مسجد الغدیرلان النبى(ص) اقام فیه امیر المؤمنین(ع)و هو موضع اظهرالله عزوجل فیه الحق.

وسائل الشیعه 3: 549.

امام صادق(ع) فرمود:

نماز خواندن در مسجد غدیر مستحب است، چون پیامبر اکرم(ص) در آنجا امیرمؤمنان(ع) را معرفى و منصوب کرد. و آنجایى است که خداى بزرگ، حق را آشکار کرد.
26- نماز روز غدیر

عن ابى عبد الله(ع) قال:

و من صلى فیه رکعتین اى وقت‏شاء و افضله قرب الزوال و هى الساعة التى اقیم فیها امیرالمؤمنین(ع) بغدیر خم علما للناس و... کان کمن حضر ذلک الیوم...

وسائل الشیعه 5: 225، ح 2.

امام صادق(ع) فرمود:

کسى که در روز عید غدیر هر ساعتى که خواست، دو رکعت نماز بخواند و بهتر اینست که نزدیک ظهر باشد که آن ساعتى است که امیرالمؤمنین(ع) در آن ساعت در غدیر خم به امامت منصوب شد، (هر که چنین کند) همانند کسى است که در آن روز حضور پیدا کرده است...
27- روزه غدیر

قال الصادق(ع):

صیام یوم غدیر خم یعدل صیام عمر الدنیا لو عاش انسان ثم صام ما عمرت الدنیا لکان له ثواب ذلک. وسائل الشیعه 7: 324، ح 4.

امام صادق(ع) فرمود:

روزه روز غدیر خم با روزه تمام عمر جهان برابر است. یعنى اگر انسانى همیشه زنده باشد و همه عمر را روزه بگیرد، ثواب او به اندازه ثواب روزه عید غدیر است.
28- روز تبریک و تبسم

عن الرضا(ع) قال:

... و هو یوم التهنئة یهنئ بعضکم بعضا،فاذا لقى المؤمن اخاه یقول:

«الحمد لله الذى جعلنا من المتمسکین‏بولایة امیر المؤمنین و الائمة(ع)»

و هو یوم التبسم فى وجوه الناس‏من اهل الایمان...

اقبال: 464.

امام رضا(ع) فرمود:

عید غدیر روز تبریک و تهنیت است. هر یک به دیگرى تبریک بگوید، هر وقت مؤمنى برادرش را ملاقات کرد، چنین بگوید: «حمد و ستایش خدایى را که به ما توفیق چنگ زدن به ولایت امیرمؤمنان و پیشوایان عطا کرد» آرى عید غدیر روز لبخند زدن به چهره مردم با ایمان است...
فصل سوم: ولایت در غدیر
29- پیامبر و ولایت على(ع)

عن ابى سعید قال:

لما کان یوم غدیر خم امر رسول الله(ص) منادیا فنادى: الصلوة جامعة، فاخذ بید على(ع) و قال:

اللهم من کنت مولاه فعلى مولاه،اللهم وال من والاه، و عاد من عاداه.

بحارالانوار 37: 112، ح 4.

ابو سعید گوید:

در روز غدیر خم رسول خدا(ص) دستور داد: منادى ندا دهد که: براى نماز جمع شوید. بعد دست على(ع) را گرفت و بلند کرد و فرمود:

خدایا کسى که من مولاى اویم پس على هم مولاى اوست، خدایا دوست بدار کسى را که على را دوست بدارد و دشمن بدار کسى را که با على دشمنى کند.
30- زندگى پیامبرگونه

قال رسول الله(ص):

من یرید ان یحیى حیاتى، و یموت مماتى،ویسکن جنة الخلد التى وعدنى ربى‏فلیتول على ابن ابى طالب،(ع)فانه لن یخرجکم من هدى،ولن یدخلکم فى ضلالة.

الغدیر 10: 278.

رسول خدا(ص) فرمود:

کسى که مى‏خواهد زندگى و مرگش همانند من باشد و در بهشت جاودانه‏اى که پروردگارم به من وعده کرده، ساکن شود، ولایت على بن ابى طالب(ع) را انتخاب کند، زیرا او هرگز شما را از راه هدایت بیرون نبرده، به گمراهى نمى‏کشاند.
31- پیامبر و امامت على(ع)

عن جابر بن عبد الله الانصارى قال: سمعت‏رسول الله(ص) یقول لعلى بن ابى طالب(ع):

یا على! انت اخى و وصیى و وارثى‏وخلیفتى على‏امتى فى‏حیوتى و بعد وفاتى‏محبک محبى و مبغضک مبغضى‏و عدوک عدوى.

امالى صدوق: 124، ح 5.

جابربن عبد الله انصارى مى‏گوید:

از رسول خدا(ص) شنیدم که به على بن ابى‏طالب(ع) فرمود:

اى على، تو برادر و وصى و وارث و جانشین من در میان امت من در زمان حیات و بعد از مرگ منى. دوستدار تو دوستدار من و دشمن و کینه‏توز تو دشمن من است.
32- پایه‏هاى اسلام

عن ابى جعفر(ع) قال:

بنى الاسلام على خمس:

الصلوة و الزکوة و الصوم و الحج و الولایة‏و لم یناد بشى‏ء ما نودى بالولایة یوم الغدیر.

کافى 2، 21، ح 8.

امام باقر(ع) فرمود:

اسلام بر پنج پایه استوار شده است: نماز، زکات، روزه، حج و ولایت و به هیچ چیز به اندازه آنچه در روز غدیر به ولایت تاکید شده، ندا نشده است.
33- ولایت جاودانه

عن ابى الحسن(ع) قال:

ولایة على(ع) مکتوبة فى صحف جمیع الانبیاء ولن یبعث‏الله رسولا الا بنبوة محمد ووصیة على(ع). سفینة البحار 2: 691.

امام کاظم(ع) فرمود:

ولایت على(ع) در کتابهاى همه پیامبران ثبت‏شده است و هیچ پیامبرى مبعوث نشد، مگر با میثاق نبوت محمد(ص) و امامت على(ع).
34- ولایت و توحید

قال رسول الله(ص):

ولایة على بن ابى طالب ولایة الله‏و حبه عبادة الله و اتباعه فریضة الله‏و اولیاؤه اولیاء الله و اعداؤه اعداء الله‏و حربه حرب الله و سلمه سلم الله عز و جل.

امالى صدوق: 32.

رسول خدا(ص) فرمود:

ولایت على بن ابیطالب(ع) ولایت‏خداست، دوست داشتن او عبادت خداست، پیروى کردن او واجب الهى است و دوستان او دوستان خدا و دشمنان او دشمنان خدایند، جنگ با او، جنگ با خدا و صلح با او، صلح با خداى متعال است.
35- روز ناله نومیدى شیطان

عن جعفر، عن ابیه(ص) قال:

ان ابلیس عدوالله رن اربع رنات:

یوم لعن، و یوم اهبط الى الارض،و یوم بعث النبى(ص) و یوم الغدیر.

قرب الاسناد: 10.

امام باقر(ع) از پدر بزرگوارش امام صادق(ع) نقل کرد که فرمود:

شیطان دشمن خدا چهار بار ناله کرد: روزى که مورد لعن خدا واقع شد و روزى که به زمین هبوط کرد و روزى که پیامبر اکرم(ص) مبعوث شد و روز عید غدیر.
36- ولایت علوى دژ توحید

عن النبى(ص):

یقول الله تبارک و تعالى:

ولایة على بن ابى طالب حصنى،فمن دخل حصنى امن من نارى.

جامع الاخبار: 52، ح 7.

پیامبر اکرم(ص) فرمود:

خداوند مى‏فرماید: ولایت على بن ابیطالب دژ محکم من است، پس هر کس داخل قلعه من گردد، از آتش دوزخم محفوظ خواهد بود.
37- جانشین پیامبر

قال رسول الله(ص):

یا على انا مدینة العلم و انت بابها و لن تؤتى المدینة الا من قبل الباب... انت امام امتى و خلیفتى علیها بعدى، سعد من اطاعک و شقى من عصاک، و ربح من تولاک و خسر من عاداک.

جامع الاخبار: 52، ح 9.

رسول خدا(ص) فرمود:

اى على من شهر علمم و تو درب آن هستى، به شهر جز از راه درب آن وارد نشوند. ... تو پیشواى امت من و جانشین من در این شهرى، کسى که اطاعت تو کند سعادتمند است، و کسى که تو را نافرمانى کند، بدبخت است، و دوستدار تو سود برده و دشمن تو زیان کرده است.
38- اسلام در سایه ولایت

قال الصادق(ع):

اثافى الاسلام ثلاثة:

الصلوة و الزکوة و الولایة،لا تصح واحدة منهن الا بصاحبتیها.

کافى: 2، ص 18.

امام صادق(ع) فرمود:

سنگهاى زیربناى اسلام سه چیز است:

نماز، زکات و ولایت که هیچ یک از آنهابدون دیگرى درست نمى‏شود.
39- ده هزار شاهد

قال ابو عبد الله(ع):

العجب یا حفص لما لقى على بن ابى‏طالب!! انه کان له عشرة الاف شاهد لم یقدر على اخذ حقه و الرجل یاخذ حقه بشاهدین.

بحار الانوار: 37، 140.

امام صادق(ع) فرمود:

اى حفص! شگفتا از آنچه على بن ابى طالب(ع) با آن مواجه شد! او با ده هزار شاهد و گواه (در روز غدیر) نتوانست‏حق خود را بگیرد، در حالى که شخص با دو شاهد حق خود را مى‏گیرد.
40- على(ع)، مفسر قرآن

عن النبى(ص) فى احتجاجه یوم الغدیر:

على تفسیر کتاب الله، و الداعى الیه، الا و ان الحلال و الحرام اکثر من ان احصیهما و اعرفهما، فآمر بالحلال و انهى عن الحرام فى مقام واحد، فامرت ان آخذ البیعة علیکم و الصفقة منکم، بقبول ما جئت به عن الله عز و جل فى على امیر المؤمنین و الائمة من بعده، معاشر الناس تدبروا و افهموا آیاته، و انظروا فى محکماته و لا تتبعوا متشابهه، فو الله لن یبین لکم زواجره، و لا یوضع لکم عن تفسیره الا الذى انا آخذ بیده.

وسایل الشیعه: 18، 142، ح 43.

پیامبر اکرم (ص) روز عید غدیر فرمود:

على(ع) تفسیر کتاب خدا، و دعوت کننده به سوى خداست، آگاه باشید که حلال و حرام بیش از آنست که من معرفى و به آنها امر و نهى کنم و بشمارم. پس دستور داشتم که از شما عهد و پیمان بگیرم که آنچه را در مورد على امیرمؤمنان، و پیشوایان بعد او از طرف خداوند بزرگ آوردم، بپذیرید.

اى مردم! اندیشه کنید و آیات الهى را بفهمید، در محکمات آن دقت کنید و متشابهات آن را دنبال نکنید. به خدا قسم هرگز کسى نداهاى قرآن را نمى‏تواند بیان کند و تفسیر آن را روشن کند، جز آن کسى که من دست او را گرفته‏ام (و او را معرفى کردم).
منابع

1- قرآن کریم .

2- امالى شیخ صدوق، کتابخانه اسلامیه.

3- قرب الاسناد، عبد الله جعفر الحمیرى، آل البیت.

4- مصباح المتهجد، شیخ طوسى، مؤسسة فقه الشیعه.

5- وسایل الشیعه، شیخ حر عاملى، مکتبة الاسلامیة.

6- سفینة البحار، شیخ عباس قمى، اسوه.

7- جامع الاخبار، محمد سبزوارى، آل البیت.

8- بحار الانوار، علامه مجلسى، دار الکتب الاسلامیه.

9- حماسه غدیر، محمدرضاحکیمى، مؤلف.

10- اقبال الاعمال، سید بن طاووس مؤسسة الاعلمى.

11- اصول کافى، کلینى، دار الکتب الاسلامیه.

12- الغدیر، علامه امینى دار الکتب الاسلامیه






برچسب ها : عید غدیر خم  ,

      

محبوب ترینِ مردان و زنان نزد رسول خدا

[أحبّ النساء والرجال إلى رسول اللّه(ص)]

عن ابن بُریدة عن أبیه، قال: کان أحبّ النساء إلى رسول اللّه(ص) فاطمة، ومن الرجال علیّ. وسُئلت عائشة عن أحبّ الناس إلى رسول اللّه(ص) فقالت: فاطمة.38

فاطمه(س)، سرور زنان بهشتى

[سیدة نساء أهل الجنة فاطمة]

عن ابن عباس، قال، قال رسول اللّه(ص): سیدات نساء أهل الجنة بعد مریم ابنة عمران، فاطمة و خدیجة، ثم آسیة امرأة فرعون.

وقال(ص): هذا ملک من الملائکة، استأذن ربّه لیسلم علَیّ ولیزورنى، لم یهبط إلى

____________________________________________

37. همان، ج8، ص435 (ح7890)؛ المعجم الکبیر، ج5، ص251ـ253 (ح5146) و ج8، ص149 (ح1577) و ج11، ص75 (ح11092) و ج24، ص136 (ح364) و ص137 (ح365).

38. المعجم الأوسط، ج8، ص130 (ح7258)؛ المعجم الکبیر، ج22، ص403 (ح1008) و ص404 (ح1009)

 

( 59 )
  • الأرض قبلها، و بشّرنى أنّ حسناً و حسیناً سیدا شباب أهل الجنة، وأمهما سیّدة نساء أهل الجنة.39

    این حدیث از احادیث متواتر نزد هر دو فرقه است.

    فضایل فاطمه زهرا(س)

    [فضائل الزهراء فاطمة(س)]

    مجموعه احادیثى که از طریق اهل سنّت در این موضوع به ما رسیده، به حدّ تواتر مى رسد و فضایل فاطمه بیش از آن است که به شماره در آید و از جمله آنهاست: أنّ النبى(ص) حینما عُرج به إلى السّماء وقف على شجرة من شجر الجنة لم یر أحسن منها، فأکل منها، فصارت نطفة فى صلبه، فلمّا هبط إلى الأرض واقع خدیجة، فحملت بفاطمة، فکان إذا اشتاق إلى رائحة الجنة شمّ رائحة فاطمة.

    و از جمله آنهاست: إنّها طاهرة مطهّرة لا تطمث کما یطمثنَ، وأنها سیّدة نساء الجنة، إنه اذا کان یوم القیامة قیل: یا أهل الجمع غضّوا أبصارکم تمرّ فاطمة بنت محمّد، فتمرّ وعلیها ریطتان خضراوان.40

    خدا از خشم فاطمه خشمناک و از خشنودى اش خشنود مى شود

    [یغضب اللّه لغضب فاطمة(س) ویرضى لرضاها]

    قال رسول اللّه(ص) لفاطمة: إن اللّه یغضب لغضبک ویرضى لرضاک.

    ____________________________________________

    39. المعجم الأوسط، ج2، ص65 (ح111)؛ المعجم الکبیر، ج22، ص402 (ح1003و 1004 و 1005) و ص403 (ح1006) و ج11، ص336 (ح11928).

    40. المعجم الأوسط، ج3، ص196 (ح2407) و ص348 (ح2742) و ج5، ص67 (ح4117) و ج8، ص30 (ح7060) و ص207 (ح7424) و ص330 (ح7671) و ج9، ص66 (ح8137)؛ المعجم الکبیر، ج22، ص397 (ح985) و ص400 (ح999 و 1000) و ص402 (ح1003 ـ 1005) و ص403 (ح1006 ـ 1008) و ص406 (ح1017 ـ 1019) و ص407 (ح1020) و ص225 (ح595).

    ( 60 )
  • وقال(ص) على المنبر: إنّما ابنتى بضعة منى، یریبنى ما أرابها و یؤذینى ما آذاها.

    این حدیث و احادیث هم مضمون آن، نزد هر دو فرقه متواتر است.41

    امام حسن و امام حسین(ع) [الحسنان]

    کتاب هاى هر دو فرقه انباشته از فضایل روشن و مناقب والاى حسن و حسین(ع)، دو سرور جوانان بهشت و فرزندان پیامبر خداست. دو کودکى که پیامبر برگردن خویش سوارشان مى کرد و هرگاه یکى از آنان در میان نماز بر پشت ایشان سوار مى شد، از سر احترام به وى، بلند نمى شد تا فرود آیند. آن دو فرزندى که آیه تطهیر و آیه مودّت در حقشان نازل گشت و مقصود از «ابناءنا/فرزندانمان» در آیه مباهله اند و صدها فضیلت و منقبت دیگر که این مقام، گنجایش شمارش آنها را ندارد.42

    محبت پیامبر(ص) به حسن و حسین(ع)

    [حُبُّ النبى(ص) للحسن والحسین]

    عن أبى هریرة، قال، قال رسول اللّه(ص): من أحب الحسن والحسین فقد أحبنى

    ____________________________________________

    41. المعجم الکبیر، ج11، ص263 (ح11685) و ج22، ص401 (ح1001) و ص404 (ح1010 و 1011 و 1012) و ص405 (ح1013 و 1014).

    42. المعجم الصغیر، ج1، ص135 و 257 و ج2، ص45 و 126 و 200؛ المعجم الأوسط، ج1، ص225 (ح339) و ج2، ص 207 (ح1371) و ص319 (ح1554) و ص481 (ح1831) و ص523 (ح1899) و ج3، ص144 (ح2296) و ج4، ص582 (ح3999) و ص545 (ح3929) و ج5، ص418 (ح4829) و ج7، ص362 (ح6704) و ص237 (ح6458) و ص276 (ح6536) و ج8، ص330 (ح7671) و ج9، ص10 (ح8014) و ص66 (ح8137)؛ المعجم الکبیر، ج1، ص115 (ح351) و ص289 (ح917 و 918) و ص292 (ح926) و ص294 (ح931) و ج5، ص234 (ح5107) و ص238 (ح5121) و ج6، ص167 (ح5759) و ص323 (ح6168) و ج10، ص297 (ح10590) و ج11، ص311 (ح11838) و ص316 (ح11856) و ج12، ص185 (ح12837) و ج20، ص38 (ح56) و ص268 (ح635) و ص369 (ح636) و ج19، ص356 (ح833) و ج22، ص274 (ح703) و ص406 (ح1017) و ص423 (ح1041) و ج23، ص373 (ح882).

    ( 61 )
  • ومن أبغضهما فقد أبغضنى.

    و سلمان روایت کرده است که رسول خدا فرمود: من أحب الحسن والحسین أحببته، و من أحببته أحبه اللّه، و من أبغضهما أبغضته، ومن أبغضته أبغضه اللّه.43

    حسن و حسین(ع) پسران رسول خدایند

    [الحسنان أبناء رسول اللّه(ص)]

    آیه مباهله تصریح دارد که منظور از «ابنائنا» همان حسنین(ع) فرزندان پیامبر خدا هستند. خداوند: «قل تعالوا نَدعُ أبنائنا وأبنائکم…» و اسامة بن زید از پدرش روایت مى کند که پیامبر را در حالى دیده است که حسن و حسین را دربر گرفته بود و مى فرمود: هذان ابناى وابنا فاطمة. اللّهم إنّک تعلم أنى أحبّهما.44

    حسن و حسین(ع) سرور جوانان بهشت اند

    [الحسن والحسین، سیدا شباب أهل الجنة]

    عن البراء، قال، قال رسول اللّه(ص): الحسن والحسین، سیّدا شباب أهل الجنة.45

    این حدیث، متواتر است.

    ____________________________________________

    43. المعجم الأوسط، ج5، ص400 (ح4792) و ج7، ص242 (ح6466)؛ المعجم الکبیر، ج6، ص296 (ح6109).

    44. المعجم الصغیر، ج1، ص90 و 199؛ المعجم الأوسط، ج7، ص136 (ح6241)؛ المعجم الکبیر، ج1، ص123 (ح378) و ج10، ص87 (ح9984) و ج22، ص273 (ح701) و ص274 (ح702).

    45. المعجم الأوسط، ج1، ص238 (ح368) و ج3، ص104 (ح2211) و ج5، ص169 (ح4329) و ج6، ص97 (ح5204) و ص299 (ح5640) و ج7، ص155 (ح6282) و ص276 (ح6536)؛ المعجم الکبیر، ج19، ص292 (ح650) و ج22، ص403 (ح1005).

    ( 62 )
  • آن که حسن و حسین و پدر و مادرشان را دوست بدارد

    [من أحب الحسنین و أمهما و أباهما]

    على(ع): إن النبى(ص) أخذ بید الحسن والحسین، فقال: من أحب هذین وأباهما و أمهما کان معى فى درجتى یوم القیامة.46

    خبر دادن جبرئیل از کشته شدن امام حسین(ع)

    [جبرائیل أخبر بقتل الحسین(ع)]

    عن أبى سلمة عن عاءئشة، أن رسول اللّه(ص) أجلس حُسیناً على فخذه. فجاءه جبرائیل(ع)، فقال: هذا ابنک؟ قال: نعم. قال:اُمتک ستقتله بعدک. فدمعت عینا رسول اللّه(ص). قال: إن شئت أریتک تربة الأرض التى یُقتل بها. قال: نعم. فأتاه جبرائیل بترابٍ من تراب الطف.47

    سواران قیامت

    [حدیث الرکبان]

    عن أبى هریرة، قال: قال رسول اللّه(ص): یُحشر الأنبیاء یوم القیامة على الدوابّ لیوافوا من قبورهم المحشر، ویبعث صالح(ع) على ناقته، و یبعث إبناى الحسن والحسین على ناقتى العضباء، و اُبعث على البُراق خطوها عند أقصى طرفها، ویبعث بلال على ناقة من نوق الجنة، فینادى بالأذان محضاً، وبالشهادة حقاً حقاً، حتى إذا قال: «أشهد أن محمّد رسول اللّه» شهد له المؤمنون من الأولین والآخرین، فقُبلت ممن قُبلت، ورُدّت على من رُدّت.48

    ____________________________________________

    46. المعجم الصغیر، ج2، ص70.

    47. المعجم الأوسط، ج7، ص170 (ح6312)؛ المعجم الکبیر، ج8، ص342 (ح8096) و ج23، ص289 (ح637) و ج24، ص54 (ح141).

    48. المعجم الصغیر،ج2، ص126.

    ( 63 )
  • وداع ابن عمر با امام حسین(ع)

    [ابن عمر ودّع الحسین]

    عن الشعبى، قال: لمّا أراد الحسین بن على الخروج إلى العراق، قال له ابن عمر: لاتخرج، فإن رسول اللّه(ص) خُیّر بین الدنیا و الآخرة فاختار الآخرة، وإنّک لن تنالها أنت ولا أحد من ولدک. فلمّا أبى إلاّ الخروج، قال له ابن عُمر: أستودعُک اللّه من مقتول.49

    امام مهدى (عجل اللّه فرجه)

    [الامام المهدى (عجل اللّه فرجه)]

    روایات دلالت کننده بر ظهور و خروج مردى از نسل محمد(ص) متواترند و اینکه او نهمین فرزند حسین(ع) است و در آخر زمان خروج مى کند و زمین را از عدل و داد مى آکند، پس از آنکه از ظلم و جور پر شده است.

    روى عن على بن أبى طالب(ع) أنّه قال للنبى(ص): أ منّا المهدى أم من غیرنا یا رسول اللّه؟ قال: «بل منّا. بنا یختم اللّه کما بنا فتح، وبنا یُستنقذون من الشرک، و بنا یُؤلِّف اللّه بین قلوبهم بعد عداوةٍ بیّنة، کما بنا ألَّف بین قلوبهم بعد عداوةٍ الشّرک». قال على: أمؤمنون، أم کافرون؟ فقال: «مفتون وکافر».50

    ____________________________________________

    49. المعجم الأوسط، ج1، ص355 (ح601).

    50. المعجم الصغیر، ج1، ص37 و ج2، ص148؛ المعجم الأوسط، ج1، ص136 (ح157) و ج1، ص200 (ح287) و ج، ص89 (ح1175) و ص135 (ح1255) و ج6، ص193 (ح5402) و ص327 (ح5695) و ج7، ص425 (ح6826) و ص276 (ح6536) و ص425 (ح6826) و ج9، ص150 (ح8321) و ج10، ص95 (ح9199)؛ المعجم الکبیر، ج10، ص124 (ح10088) و ص161 (ح10208) و ص164 (ح10215ـ 10225) و ص167 (ح10226ـ 10228) و ص168 (ح10229 و10230، ج18، ص51 (ح91) و ج19، ص32 (ح68) و ج22، ص374 (ح937) و ج23، ص267 (ح566).

    ( 64 )
  • کلمات فرج [کلمات الفرج]

    عن أبى إسحاق عن على(ع)، قال: قال لى النبى(ص): «یا على! ألا أعلّمک دُعاءً إذا أنت دعوتَ به غُفر لک، وإن کنت مغفوراً لک؟». قال: «بلى. قال: لا إله إلاّ اللّه العلیّ العظیم، لا إله إلاّ اللّه العلیّ الکریم، لا إله إلاّ ربّ العرش العظیم».51

    این حدیث، مشهور است.

    اصحاب پیامبر(ص)

    [أصحاب الرسول(ص)]

    عن أبى الشعثاء عن بریدة الأسلمى، عن النبى(ص)، قال: «إنّ جبرائیل(ع) أتانى، فقال: إن ربک یُحب من أصحابک أربعة ویأمرک أن تحبهم». فقال بعض أصحابه: سمِّهم لنا یا رسول اللّه! فقال: «أما إن علیّاً منهم». حتى إذا کان من الغد، قالوا: یا رسول اللّه! النّفر الذین أخبرک اللّه أنه یُحبُّهم ویأمرک أن تحبّهم؟ فقال: «أما إنّ علیّاً منهم». فلما کان الیوم الثالث، قالوا: یا رسول اللّه! النفر الذین أخبرک اللّه أنه یحبّهم وأمرک أن تحبّهم؟ فقال: «أما إن علیّاً منهم. على وأبوذر الغفارى و المقداد بن الأسود و سلمان الفارسى».52

    ابوذر غِفارى [أبوذر الغفارى]

    عن مالک بن مرثد، عن أبیه عن أبى ذرّ، قال: قال رسول اللّه(ص): ما تُقلّ الغبراءُ ولا تُظلّ الخضراء من ذى لهجة أصدق من أبى ذر، شبیه عیسى بن مریم.53

    جعفر بن ابى طالب [جعفر بن أبى طالب(ع)]

    عن على بن على الهلالى عن أبیه، قال: دخلت على رسول اللّه(ص) فى شکایته التى

    ____________________________________________

    51. المعجم الصغیر، ج1، ص127 و 270؛ المعجم الأوسط، ج4، ص252 (ح3445).

    52. المعجم الأوسط، ج8، ص71 (ح7142) و ج8، ص280 (ح7565) و ج9، ص44 (ح8096) و ص55 (ح8116)؛ المعجم الکبیر، ج11، ص264 (ح11687).

    53. المعجم الأوسط، ج6، ص69 (ح5144).

    ( 65 )
  • قُبض فیها، فإذا فاطمة عند رأسه، قال: فبکت حتى ارتفع صوتها، فرفع رسول اللّه(ص) طرفه إلیها، فقال: «حبیبتى فاطمة! ما الذى یُبکیک؟» قالت: أخشى الضیعة من بعدک. قال: «یا حبیبتى! أما علمتِ أن اللّه اطَّلع على الأرض اطّلاعة فاختار منها أباک، فبعثه برسالته، ثم اطّلع على الأرض اطلاعة فاختار منها بعلک، وأوحى إلیَّ أن أنکحک إیّاه یا فاطمة! ونحن أهلُ بیت لکم، أعطانا اللّه سبع خصال لم یُعط أحداً قبلنا ولا یُعطى أحداً بعدنا: أنا خاتم النبیّین وأکرم النبیین على اللّه وأحبّ المخلوقین إلى اللّه، وأنا أبوک، ووصیّى خیر الأوصیاء وأحبّهم إلى اللّه، وهو بعلُک، وشهیدنا خیر الشهداء وأحبّهم إلى الله، وهو حمزة بن عبدالمطلب وهو عمّ أبیک وعمّ بعلک، ومنّا من له جناحان أخضران یطیر فى الجنة مع الملائکة حیث یشاء، وهو ابن عمّ أبیک وأخو بعلک، ومنّا سبطا هذه الاُمة، وهما ابناک الحسن والحسین وهما سیدا شباب أهل الجنة، وأبوهما ـ والذى بعثنى بالحق ـ خیر منهما. یا فاطمة والذى بعثنى بالحق، إنّ منهما مهدى هذه الأمة».54

    دفن فاطمه بنت اسد و ترحّم پیامبر بر او

    [فاطمة بنت أسد، دفنها النبى وترحّم علیها]

    عن أنس بن مالک قال: لما ماتت فاطمة بنت أسد بن هاشم، أمّ على(ص)، دخل علیها رسول اللّه(ص) فجلس عند رأسها، فقال: «رحمک اللّه یا اُمیّ! کنتِ اُمىّ بعد أُمىّ، تجوعین و تشبعینى، و تعرین و تکسوننى، و تمنعین نفسک طیّب الطعام و تطعمینى، تریدین بذلک وجه اللّه والدّار الآخرة». ثم أمر أن تغسّل… ثم خلع قمیصه فألبسها إیّاه و کفنت فوقه… فحفروا قبرها فلما بلغوا اللحد حفره بیده و أخرج ترابه بیده، فلمّا فرغ دخل(ص) فاضطجع فیه، ودعا لها وترحم علیها.55

    ____________________________________________

    54. همان، ج7، ص286 (ح6555) و ص355 (ح6687) و ص471 (ح6928) و ص473 (ح6932) و ص276 (ح6536) و ج8، ص35 (ح7069) و ص330 (ح7671).

    55. همان، ج1، ص152 (ح191) و ج7، ص472 (ح6931).

    ( 66 )
  • فضیلت هاى خدیجه دختر خُوَیلد

    [فضائل خدیجة بنت خویلد]

    پیامبر، هیچ یک از همسرانش را همچون خدیجه ـ سلام اللّه علیه ـ ستایش نکرد. او را این چنین ستود که همراه با فاطمه، برترینْ زنان بهشت اند و این که چهار نفر سرور بانوان اند که خدیجه از جمله آنهاست و در حدیثى دیگر فرمود: او را بر جویى از جویبارهاى بهشت در خانه اى از نى مى بینم که بیهودگى و رنج در آن جایى ندارد و عایشه گفته است: «هرگاه پیامبر خدا خدیجه را یاد مى کرد، از ستایش او و استغفار براى وى خسته نمى گشت» و فضایل و مناقبى دیگر.56

    شفاعت [الشفاعة]

    حدّثنا جابر بن عبداللّه، قال: کان لآل رسول اللّه(ص) خادم تخدمهم یقال لها بَریرة. فلقیها رجلٌ، فقال لها: «یا بریرة! غطیّ شعیفاتک، فإنّ محمداً لن یغنى عنک من اللّه شیئاً». فأخبرت النبى(ص)، فخرج یَجر رداءه محمرة وجْنتاه ـ و کنّا معشر الأنصار نعرف غضبه بجرّ ردائه و حمرة وجنتیه ـ فأخذنا السّلاح، ثم أتیناه، فقلنا: «یا رسول اللّه! مُرنا بما شئت، فوالذى بعثک بالحق، لو أمرتنا بأمّهاتنا وآبائنا وأولادنا لأمضینا قولک فیهم». فصعد المنبر فحمد اللّه وأثنى علیه، وقال: «من أنا؟». فقلنا: «رسول اللّه».قال: «نعم. ولکن مَنْ أنا؟». فقلنا: «أنت محمّد بن عبداللّه بن عبدالمطّلب بن هاشم بن عبد مناف». قال: «أنا سیّد ولد آدم ولا فخر، وأوّل من تنشق عنه الأرض ولا فخر، و أوّل من یُنفض التراب عن رأسه ولا فخر، وأوّل داخل الجنة ولا فخر. ما بال أقوام یزعمون أنّ رحمتى لاتنفع؟ لیس کما زعموا. إنى لأشفع وأُشفَّع، حتى أنَّ من أشفع له لَیشْفع فیُشفَّع، حتى إنّ ابلیس لیتطاول فى الشفاعة».57*

    ____________________________________________

    56. المعجم الکبیر، ج23، ص7 (ح1ـ3) و ص8 (ح4ـ7) و ص9 (ح8 ـ11) و ص10 (ح11ـ13) و ص11 (ح14ـ16) و ص12 (ح17ـ20) و ص13 (ح21و 22) و ص14 (ح23) و ص15 (ح24ـ26).

    57. المعجم






  • برچسب ها : امام رضا (ع) 4  ,

          

  • فضایل امیرمؤمنان در خطبه امام حسن(ع)

    [فضائل أمیرالمؤمنین فى خطبة الحسن(ع)]

    این خطبه را امام حسن(ع) پس از شهادت امیرمؤمنان(ع) ایراد کرد و در آن، برخى از فضایل ایشان را مانند حدیث غدیر، پرنده بریان شده، پرچم در غزوه خیبر و آن که جبرئیل در سمت راستش و میکائیل در سمت چپش بود، ذکر کرد. سپس به این نکته اشاره کرد که على در همان روزى قبض روح شد که موسى(ع) قبض روح شد و روز عروج عیسى به آسمان و شب نزول قرآن بود، و فضایل و مناقبى دیگر.20

    على صاحب حوض پیامبر

    [علیّ صاحب حوضى]

    عن أبى هریرة و جابر بن عبداللّه، قالا: قال رسول اللّه(ص): على بن أبى طالب صاحب حوضى یوم القیامة؛ فیه أکواب کعدد النجوم. وسعة حوضى ما بین الجابیة وإلى صنعاء.21

    بستن درِ خانه ها جز خانه على

    [سدّ الابواب الاّ باب علیّ]

    عن مصعب عن أبیه، قال: أمَرَ رسول اللّه(ص) بسدّ الأبواب إلاّ باب علیّ(ع). قالوا: یا رسول اللّه! سددت الأبواب کلها إلاّ باب علیّ؟ قال: ما أنا سددت أبوابکم، و

    ____________________________________________

    (ح12101) و ج12، ص97ـ99 (ح12593) و ص113 (ح12634) و ص122 (ح12653) و ص147 (ح12722) و ص420 (ح13549) و ص423 (ح13559) و ج17، ص… (ح82) و ج8، ص109 (ح207) و ج19، ص147 (ح322) و ص148 (ح324) و ج22، ص135 (ح360) و ص200 (ح526) و ص406 (ح1017) و ص415 (ح1026 و 1028) و ج23، ص372 (ح881) و ص373 (ح883) و ص375 (ح887) و ج25، ص68 (ح168).

    20. المعجم الأوسط؛ ج3، ص87 (ح2176).

    21. همان، ج1، ص152 (ح190).

    ( 52 )
  • لکنّ اللّه سدها.22

    بستن درها به فرمان الهى بود تا مردم، فضیلت على(ع) را نزد خدا بدانند. این حدیث، نزد هر دو فرقه متواتر است.

    نشانه بهشت و نشانه دوزخ

    [آیة الجنّة وآیة النار]

    عن عمرو بن الحمق فى حدیث طویل، إلى أن قال: قال رسول اللّه(ص): یا عمرو! هل لک أن أریک آیة الجنة، یأکل الطعام، و یشرب الشراب، و یمشى فى الأسواق؟ قلت: بلى، بأبى أنت. قال: «هذا وقومه آیة الجنة» و أشار إلى على بن أبى طالب(ع). و قال لى: یا عمرو! هل لک أن أریک آیة النار، یأکل الطعام، و یشرب الشراب، و یمشى فى الأسواق؟ قُلت: بلى، بأبى أنت. قال: «هذا وقومه آیة النّار» و أشار إلى رجل. فلمّا وقعت الفتنة، ذکرت قول رسول اللّه(ص) ففررت من آیة النار إلى آیة الجنة. 23

    صحیفه امام على(ع) [صحیفة الامام على(ع)]

    عن الشعبى عن مالک الأشتر، قال: دخلت على على بن أبى طالب(ع) فقلت: یا أمیرالمؤمنین! إنّا إذا خرجنا من عندک سمعنا أحادیث تُحدَّث عنک لا نسمعها عنک. فهل عهد إلیک رسول اللّه(ص) شیئاً سوى کتاب اللّه؟ قال: لا، إلاّ ما فى هذه الصحیفة. ثم دعا جاریته فأتته بالصحیفة فإذا فیها. 24

    حدیث پرچم [حدیث الرایة]

    أعطاها النبى(ص) علیّاً بعد أن لم یبق أحد إلاّ و ذهب بالرایة وعاد خائباً. فقال(ص):

    ____________________________________________

    22. همان، ج2، ص97 (ح1188) و ج4، ص553 (ح3942)؛ المعجم الکبیر، ج2، ص274 (ح2031).

    23.المعجم الأواسط، ج5، ص53 (ح4093).

    24. همان، ج6، ص133 (ح5273).

    ( 53 )
  • سأعطى الرایة غداً رجلاً یُحب اللّه و رسوله، ویُحبه اللّه و رسولُه. [و در حدیث دیگر]: رجلاً یفتح اللّه على یدیه. فبات الناس یذکرون لیلتهم أیّهم یعطیى. فلمّا أصبحوا، غدوا على رسول اللّه(ص). فقال: أین على؟ قالوا: هو هیهنا ـ یا رسول اللّه!ـ أرمد یشتکى عینیه. فأرسل إلیه فبصق فى عینیه و دعا بما شاء اللّه فبرأ حتى لم یکن به وجع، ثم أعطاه الرایة.25

    این حدیث از متواترات است.

    حدیث ولایت [حدیث الولایة]

    عن ابن بریدة، عن أبیه، قال: بعث رسول اللّه(ص) علیّاً أمیراً على الیمن، وبعث خالد بن الولید على الجبل. فقال: إن اجتمعتما فعلیّ على الناس. فالتقوا وأصابوا من الغنائم مالم یُصیبوا مثله، وأخذ علیّ جاریة من الخمس، فدعا خالد بن الولید بریدة، فقال: اغتنمها. فأخبر النبى(ص) بما صنع فقدمت المدینة و دخلت المسجد و رسول اللّه(ص) فى منزله و ناس من أصحابه على بابه. فقالوا: ما الخبر یا بریدة؟ فقلت: خیر، فتح اللّه على المسلمین. فقالوا: ما أقدمک؟ قال: جاریة اخذها علیّ من الخمس، فجئت لأخبر النبى(ص)، قالوا: فأخبره، فإنّه یسقطه من عین رسول اللّه(ص). و رسول اللّه(ص) سمع الکلام، فخرج مغضباً، و قال: ما بال أقوام یتنقّصون علیّاً؟ من یتنقّص علیّاً فقد تنقّصنى، ومن فارق علیّاً فقد فارقنى. إن علیّاً منى وأنا منه. خُلق من طینتى و خُلقت من طینة إبراهیم وأنا أفضل من إبراهیم، ذریّة بعضها من بعض، واللّه سمیع علیم. وذلک یا بریدة! أما علمت أنّ لعلیّ أکثر

    ____________________________________________

    25. همان، ج6، ص368 (ح5785)؛ المعجم الکبیر، ج2، ص275 (ح2036) و ج6، ص205 (ح5877) و ص187 (ح5818) و ص156 (ح5730) و ص231 (ح5950) و ص244 (ح5991) و ج7، ص14 (ح6233) و ص40 (ح6304) و ص89 (ح6421) و ج18، ص237 (ح594و 595) و ص238 (ح596 و 597 و598).

    ( 54 )
  • من الجاریة التى أخذ، وإنّه ولیّکم من بعدى؟ فقلت: یا رسول اللّه! بالصحبة إلاّ بسطت یدک حتى أبایعک على الإسلام جدیداً؟ قال: فما فارقته حتى بایعته على الاسلام.26

    حدیث پرنده [حدیث الطائر]

    از فضایل على بن ابى طالب که مشهور است و نزد هر دو فرقه متواتر، آن است که پرنده اى (پخته شده) را براى پیامبر آوردند. پس فرمود: «اللّهمّ!ائتنى بأحبِ خلقک إلیّ، یأکل معى من هذا الطائر». فجاء علیّ(ع) فدقّ الباب، فأجابه مالک بن أنس أن النبى على حاجة. و هکذا النبى یدعو و علیّ یأتى ثلاث مرات و أنس یردّه. ففى المرة الثالثة، قال له النبى(ص): افتح. فدخل أمیرالمؤمنین. فقال له الرسول(ص): ما حسبک رحمک اللّه؟ فقال: هذه ثلاث عودات، کلّ ذاک یقول لى أنس أنک على حاجة. فقال: یا أنس! ما حملک على ذلک؟ قلت: سمعتُ بدعوتک؛ فأردت أن یکون رجلاً من قومى.27

    على با قرآن است و قرآن با على

    [علیّ مع القرآن و القرآن مع علیّ]

    إنّه مع القرآن و القرآن معه، لا یفترقا حتى یردا علیّ الحوض.28

    این جمله را پیامبر اکرم در مواضع بسیارى فرموده است و به وسیله آن، مقام شامخ على(ع) را بیان مى کند که او با قرآن و قرآن با اوست و از هم جدا نمى گردند تا بر حوض کوثر وارد شوند.

    ____________________________________________

    26. المعجم الأوسط، ج7، ص49 (ح6081).

    27. همان، ج2، ص442 (ح1765) و ج6، ص413 (ح5882) و ج7، ص288 (ح6557) و ج8، ص225 (ح7462)؛ المعجم الکبیر، ج1، ص226 (ح730) و ج7، ص95 (ح6437) و ج10، ص343 (ح10667).

    28. المعجم الصغیر،ج1، ص255.

    ( 55 )
  • هر کس على را دشنام دهد پیامبر را دشنام داده است

    [من سبّ علیّاً فقد سبّ رسول اللّه(ص)]

    عن أبى عبداللّه الجدلى، قال: قالت لى اُمّ سلمة: أیُسبّ رسول اللّه(ص) فیکم على رؤوس الناس؟! فقلت سبحان اللّه، وأنّى یُسبّ رسول اللّه(ص)؟! فقالت: ألیس یُسب على بن أبى طالب ومن یُحبه؟ فأشهد أن رسول اللّه(ص) کان یُحبّه.29

    حدیث باز گرداندن خورشید

    [حدیث ردّ الشمس]

    عن فاطمة بنت الحسین، عن أبیها الحسین(ع)، قال: کان رأس رسول الله فى حجر علیّ و کان یوحى الیه، فلمّا سرّى عنه، قال: یاعلى! صلّیت العصر؟ قال: لا. قال: اللهمّ إنّک تعلم أنّه کان فى حاجتک و حاجة رسولک، فرّدَّ علیه الشمس. [قال:] فَرَدَّها علیه فصلّى و غابت الشمس.30

    حدیث منزلت [حدیث المنزلة]

    تواتر این حدیث به اندازه اى است که مجالى براى انکار و تحریف مخالفان و یا تطبیق آن بر غیر امیرمؤمنان نمى گذارد و پیامبر در مواضع فراوانى به آن تصریح کرده است. از جمله، هنگام عزیمت به جنگ تبوک که امیرمؤمنان را نزد خانواده اش باقى گذاشت و امیرمؤمنان از این کار دلگیر شد؛ زیرا برخى با تمسّک به آن، بر وى خرده گرفتند. از این رو، پیامبر در جواب به آنان فرمود: ألا ترضى أن تکون منّى بمنزلة هارون من موسى إلاّ أنّه لا نبى بعدى؟31

    ____________________________________________

    29. همان، ج2، ص21؛ المعجم الأوسط؛ ج1، ص228 (ح346) و ج6، ص389 (ح5828) و ج23، ص322 (ح737) و ص323 (ح738).

    30.المعجم الکبیر، ج24، ص147 (ح151و 390) و ص153 (ح391).

    31. المعجم الصغیر،ج2، ص22 و 54؛ المعجم الأوسط، ج2، ص277 (ح1488) و ج5، ص136

    ( 56 )
  • هفتاد عهد پیامبر با على(ع)

    [عهد النبى(ص) سبعین عهداً]

    عن ابن عباس، قال: کُنّا نتحدّث أنّ النبى(ص) عهد إلى على(ع) سبعین عهداً، لم یعهدها إلى غیره.32

    امام على(ع) و حوض کوثر

    [الامام علیّ و حوض الکوثر]

    امیرمؤمنان در دنیا با پیامبر خدا همراه و یار و یاورش بود و در آخرت نیز با او و صاحب حوض اوست. پیامبر خدا فرمود: یا علیّ! معک یوم القیامة عصاً تذود بها المنافقین عن حوضى.33

    حدیث غدیر [حدیث الغدیر]

    از جمله این فضایل، حدیث «مُناشَدة» است.34 این حدیث را پیامبر خدا(ص) در محلى به نام غدیر خم و هنگام بازگشت از حجة الوداع و پس از فرمان آسمانى«یا أیها النبیّ بلّغ ما أنزل الیک من ربک وإن لم تفعل فما بلّغت رسالته واللّه یعصمک من الناس» فرمود. از این رو، آنچه را پیامبر(ص) در آن مکان و در زیر تابش سوزان آفتاب فرمود، از سوى

    ____________________________________________

    (ح4206) و ج6، ص161 (ح5331) و ص394 (ح5841) و ص404 (ح5863) و ص264 (ح5565) و ج8، ص435 (ح7890) و ص289 (ح7588)؛ المعجم الکبیر، ج1، ص108 (ح328) و ص110 (ح333 و334) و ج2، ص275 (ح2035) و ج4، ص19 (ح3511 و3513) و ص20 (ح3515) و ص220 (ح4087) و ج5، ص230 (ح5094و 5095) و ص253 (ح5146) و ج9، ص291 (ح647) و ج11، ص74 (ح11087) و ج12، ص18 (ح12341) و ج23، ص377 (ح892) و ج24، ص146 (ح384 و385 و 386) و ص147 (ح387 و388 و 389).

    32. المعجم الصغیر، ج2، ص69.

    33. المعجم الصغیر؛ ج2، ص89؛ المعجم الأوسط، ج6، ص71 (ح5149).

    34. آن را «مناشده» گفته اند؛ چون على(ع) جماعت صحابه را بر آنچه شنیده بودند، گواه مى گرفت.

    ( 57 )
  • خداست. رسول خدا در کنار غدیر «خم»، على را برکشید و دستش را گرفته، به سوى آسمان چنان بالا برد که سپیدى زیر بغل هر دو هویدا شد و فرمود: أیها الناس! من کنت مولاه، فهذا علیٌّ مولاه. اللّهم والِ من والاه وعادِ من عاداه، وانصر من نصره، و اخذل من خذله، وأدرِ الحقّ معه حیثما دار.35

    و همه امت بر درستى این حدیث و نصب على به امارت مؤمنان پس از پیامبر، اتفاق و اجماع دارند.

    نشانه منافق، داشتن بغض على(ع) است

    [علامة المنافق بغض على(ع)]

    عن أبى الزبیر عن جابر، قال: ما کنّا نعرف المنافقین إلاّ ببغضهم علیاً.

    وعن عمران بن الحصین، أن رسول اللّه(ص) قال لعلیّ: لایُحبّک إلاّ مؤمن، ولا یبغضک إلاّ منافق.

    و عن ابن عباس، قال: نظر النبى(ص) إلى علیّ فقال: لایُحبک إلاّ مؤمن، ولا یُبغضک إلاّ منافق. من أحبّک فقد أحبنى، و من أبغضک فقد أبغضنى، و حبیبى حبیب اللّه، و بَغیضى بغیض اللّه، ویل لمن أبغضک بعدى.36

    این حدیث نزد هر دو فرقه متواتر است.

    ____________________________________________

    35. المعجم الصغیر،ج1، ص64 و 71؛ المعجم الأوسط، ج1، ص229 (ح348) و ج2، ص68 (ح1115) و ص576 (ح1987) و ص208 (ح1373) و ج3، ص69 (ح2130 و 2131) و ص133 (ح2275) و ص100 (ح2204) و ج7، ص129 (ح6228) و ص240 (ح6464) و ص448 (ح6878) و ج9، ص189 (ح8429)؛ المعجم الکبیر، ج3، ص200 (ح3052) و ج4، ص20 (ح3514) و ص207 (ح4052 و 4053) و ص207 (ح4052 و 4053) و ج5، ص185 (ح4968 و 4969) و ص191 (ح4983) و ص4985و4986) و ص196 (ح4996) و ص216 (ح5058) و ص217 (ح5059) و ص219 (ح85065) و ص220 (ح5066) و ص221 (ح5068 و 5069 و 5070 و 5071) و ص229 (ح5092) و ص231 (ح5096 و 5097) و ص241 (ح5128) و ج19، ص291 و 646.

    36. المعجم الأوسط، ج3، ص76 (ح2146) و ص89 (ح2177) و ج5، ص89 (ح4163) و ص377 (ح4748).

    ( 58 )
  • حدیث برادرى [حدیث المؤاخاة]

    متون متواترى از هر دو فرقه شیعه و سنّى بر این نکته رسیده است که پیامبر خدا(ص) میان یارانش (مهاجران و انصار) برادرى ایجاد کرد؛ ولى میان على بن ابى طالب و کسى برادرى ایجاد نکرد. امیرمؤمنان از این نکته شگفت زده شد. از این رو پیامبر خدا به وى گفت: أما ترضى أن تکون منّى بمنزلة هارون من موسى إلاّ أنّه لیس بعدى نبیّ؟ ألا من أحبّک حُفّ بالأمن والإیمان، ومن أبغضک أماته اللّه میتةً جاهلیّةً، وحوسب بعمله فى الإسلام.37







  • برچسب ها : امام رضا (ع) 4  ,

          

    آخرین سخن رسول خدا(ص)

    [آخر ما تکلّم به رسول اللّه(ص)]

    عن ابن عمر قال: کان آخر ما تکلّم به رسول اللّه(ص): أخلفونى فى أهل بیتى.10

    اگرچه این آخرین سخن است؛ اما افزون بر این، پیامبر(ص) خواست که به آن، وصیت هم بکند و برایشان نوشته اى هم بگذارد، آن هنگام که گفت: «برایم دوات و قلم بیاورید تا چیزى برایتان بنویسم که پس از آن هرگز گمراه نشوید». پس خلیفه دوم گفت: هذیان مى گوید!

    بیعت پیامبر(ص) با انصار و شروط آن

    [النبى(ص) بایع القوم وأخذ علیهم شروطاً]

    عن الحسین بن على، قال: جائت الأنصار تبایع رسول اللّه(ص) على العقبة. فقال: «قم یا علیّ! فبایعهم». فقال: على ما أبایعهم یا رسول اللّه؟ قال: على أن یُطاع اللّه ولا یُعصى، وعلى أن تمنعوا رسول اللّه و أهل بیته و ذریته مما تمنعون منه أنفسکم وذراریکم.11

    دوازده امام که همگى از قریش اند

    [اثنا عشر أمیراً کلّهم من قریش]

    عن جابر بن سَمُرة، عن النبى(ص) قال: لایزال هذا الدین صالحاً لا یضرّه من عاداه أو

    ____________________________________________

    10. المعجم الأوسط، ج4، ص512 (ح3872) و ج6، ص162(ح5334).

    11. همان، ج2، ص443 (ح1766).

     

    ( 48 )
  • ناوأه حتى یملک اثنا عشر أمیراً کلّهم من قریش.12

    این سخن، جز بر امیرمؤمنان، على(ع)، و یازده فرزندش که نُه نفرشان از صُلب حسین(ع) هستند، صدق نمى کند.

    حدیث کسا [حدیث الکساء]

    إنّ رسول اللّه(ص) دخل تحت کساء یمانى هو و على و فاطمة والحسن والحسین(ع) و أخذ بأطرافه و ضمّه فوق رؤوسهم وأهوى بیده الیمنى إلى ربه. فقال: «اللّهم! هؤلاء أهل بیتى. فأذهب عنهم الرّجس، و طهّرهم تطهیراً» ثلاث مرات.13

    این حدیث، نزد هر دو فرقه مشهور است.

    اسلام على(ع)

    عن حبة بن جُوین العُرنى، عن على(ع) أنّه قال: «اللّهمّ! إنّک تعلم أنّه لم یعبدک أحدٌ من هذه الأمّة بعد نبیّها(ص) قبلى ولقد عبدتک قبل أن یعبُدک أحد من هذه الأمة بستّ سنین». وعن ابن عباس قال: أول من أسلم على.14

    روایات متواترى وارد شده که دلالت دارند على(ع) اولین شخصى است که مسلمان شد و در پى رسول خدا، خداى یکتا را پرستید.

    ____________________________________________

    12. همان، ج4 ،ص558 (ح3950)؛ المعجم الکبیر، ج10، ص195 (ح10310).

    13. همان؛ ج6، ص241 (ح5510) و ج8، ص297 (ح7610)؛ المعجم الکبیر، ج9، ص11، (ح8295)؛ و ج23، ص336 (ح779 و 780) و ص334 (ح773) و ص330 (ح759) و ص393 (ح939).

    14. المعجم الأوسط، ج2، ص444 (ح1767) و ج8، ص206 (ح7423)؛ المعجم الکبیر، ج1، ص51 (ح156) و ص399 (ح952) و ج5، ص198 (ح5002) و ص11، ج25 (ح10924) و ص406 (ح12151) و ج18، ص100 (ح181) و ص101 (ح182) و ج19، ص291 (ح648) و ج24، ص122 (ح362).

    ( 49 )
  • تو فقط هشدار دهنده اى و هر قومى راهنمایى دارد

    [إنما أنت منذر و لکل قوم هاد]

    عن على(ع) فى قوله «انّما أنت منذر و لکلّ قوم هاد»15، قال رسول اللّه(ص): المنذر والهاد رجل من بنى هاشم.16

    من شهر دانشم و على درِ آن است

    [انا مدینة العلم وعلى بابها]

    عن ابن عباس، قال: قال رسول اللّه(ص): أنا مدینة العلم وعلى بابها، فمن أراد العلم فلیأته من بابه.17

    این حدیث، متواتر است.

    برایشان (در دلهاى مؤمنان) محبّت مى نهد

    [سیجعل لهم الرحمن ودّا]

    عن ابن عباس، فى قوله «سیجعل لهم الرحمن ودّا» قال: المحبة فى صدور المؤمنین، نزلت فى على بن أبى طالب(ع).18

    فضایل امیرمؤمنان(ع)

    [مناقب أمیرالمؤمنین(ع)]

    فضایل ایشان، شرق و غرب عالم را پرکرده است. از جمله آن فضایل، این حدیث

    ____________________________________________

    15 سوره رعد، آیه 7.

    16. المعجم الصغیر، ج1، ص261؛ المعجم الأوسط؛ ج2، ص213 (ح1383) و ج8، ص383 (ح7776).

    17. المعجم الکبیر، ج11، ص65 (ح11061).

    18. همان، ج12، ص122 (ح12655).

    ( 50 )
  • پیامبر خداست که فرمود: أنا سیدُ ولد آدم و على سیّد العرب. و قال: یا على! إن اللّه ـ تبارک و تعالى ـ زیّنک بزینة لم یزیّن العباد بزینة مثلها. إن اللّه تعالى حبب الیک المساکین والدنوّ منهم، وجعلک لهم إماماً ترضى بهم، وجعلهم لک اتباعاً یرضون بک. فطوبى لمن أحبک وصدق علیک، و ویل لمن أبغضک وکذب علیک. فأمّا من أحبّک… فهم رفقاؤک من جنتک. وأما من أبغضک وکذب علیک فإنّه حق على اللّه أن یوقفهم مواقف الکذّابین.

    و نیز عمر مى گوید: سمعت رسول اللّه(ص) یقول: یا على! یدک مع یدى یوم القیامة؛ تدخل معى حیث أدخل.

    و ابن عباس مى گوید: إن علیّاً کان صاحب رایة رسول اللّه(ص) یوم بدر. وصاحب رایة المهاجرین علیّ فى المواطن کلِّها.

    و بسیارى مناقب دیگر.19

    ____________________________________________

    19. المعجم الأوسط، ج1، ص333 (ح559) و ص388 (ح678) و ج2، ص279 (ح1491) و ص577 (ح1990) و ج3، ص89 (ح2178) و ص104 (ح2212) و ص216 (ح2453) و ص431 (ح2929) و ج4، ص123 (ح3196) و ص477 (ح3808) و ص513 (ح3874) و ص531 (ح3903) و ص532 (ح3904) و ص555 (ح3946) و ج5، ص37 (ح4063) و ص89 (ح4162) و ج6، ص95 (ح5198) و ص234 (ح5494) و ص381 (ح5810) و ص353 (ح5752) و ص393 (ح5838) و ج7، ص276 (ح6536) و ج8، ص71 (ح7142) و ص96 (ح7194) و ص156 (ح7314) و ص351 (ح7717) و ص445 (ح7913) و ص330 (ح7671) و ج9، ص198 (ح8427و 8428) و ص214 (ح8464)؛ المعجم الکبیر، ج1، ص297 (ح941) و ص298 (ح946) و ج2، ص274 (ح2033) و ج4، ص19 (ح3512) و ص205 (ح4046) و ج5، ص220 (ح5067) و ج6، ص263 (ح6044) و ص263 (ح5045) و ص292 (ح6097) و ص325 (ح6174) و ص329 (ح6184) و ج7، ص369 (ح7217) و ج8، ص45 (ح7311) و ص361 (ح8145) و ج10، ص81 (ح9969) و ص82 (ح9970) و ص93 (ح10006) و ص193 (ح10305) و ص205 (ح10341) و ص206 (ح10342و 10343 و10344) و ص226 (ح10397) و ص294 (ح10589) و ص370 (ح10738) و ج11، ص66 (ح11063) و ص73 (ح11084) و ص93 (ح11152 و 11153) و ص94 (ح، 11154) وص97 (ح11164) و ص264 (ح11687) و ص393

    ( 51 )





  • برچسب ها : امام رضا (ع) 4  ,

          

    فضایل امیرالمؤمنین و اهل بیت(ع) در «معجم»هاى طَبَرانى

     

    ( 25 صفحه - از 43 تا 67 )

    نویسنده : قبیسى عاملى، هادی
    • هادى قُبَیسى عاملى*

      گردآورى روایات رسیده از طریق اهل سنّت، براى تثبیت و تبیین فضایل و مناقب اهل بیت(ع) همواره مدّ نظر عالمان و محدّثان شیعى بوده است. آثارى همچون «مناقب» ابن شهر آشوب (م558ق) و نیز «أهل البیت فى الکتاب و السنّة» (اولین کتاب از «موسوعة میزان الحکمة») در این راستا تألیف شده اند.

      محقق و کتاب شناس بزرگ معاصر، مرحوم سید عبدالعزیز طباطبایى، در تداوم این رشته، اقدام به برنامه ریزى براى جمع آورى همه احادیث فضایل، مناقب، مثالب و اکاذیب در تمام کتاب هاى حدیثى اهل سنّت کرد؛ ولى افسوس که در آستانه گردآورى آنها به دیار باقى شتافت. محقق محترم، آقاى هادى قُبَیسى عاملى توفیق یافته است که نشانى احادیث مربوط به موضوع هاى یاد شده را در سه «معجم» کبیر، اوسط و صغیر سلیمان بن احمد طَبَرانى، محدّث بزرگ اهل

      ( 43 )
    • سنّت(م360ق) یافته و با جمع آورى، تدوین و ارائه موضوعى آنها نمونه اى را از طرح مرحوم سید عبدالعزیز طباطبایى ارائه کند.* گفتنى است اصل اثر جناب قبیسى به زبان عربى است و فصلنامه علوم حدیث براى استفاده همگان، عنوان ها و پاره اى از توضیحات بخش نخست نوشته ایشان را به فارسى ترجمه کرده است. به امید آنکه توفیق الهى با عزم راسخ ایشان یار گردد و این کار به سامان رسد!

      علوم حدیث

      پاداش دوستداران اهل بیت و کیفر دشمنان آنها

      [ثواب من أحب أهل البیت و عقاب من أبغضهم]

      عن أبى لیلى، عن الحسین بن على، أن رسول اللّه(ص) قال: إلزموا مودّتنا أهل البیت. فإنه من لقى اللّه ـ عزّ و جلّ ـ وهو یودّنا، دخل الجنة بشفاعتنا. والذى نفسى بیده، لاینفع عبداً عمله إلاّ بمعرفة حقّنا. [و در حدیث دیگر:] أیها الناس! من أبغضنا أهل البیت، حشره اللّه یوم القیامة یهودیاً، و إن صام وصلّى و زعم أنّه مسلم.1

      گفتنى است که ده ها روایت و بسا بیشتر در این معنا وارد شده است و خداوند، نیل به بهشت را با شفاعت و محبّت و دوستى اهل بیت، همراه کرده است.

      ____________________________________________

      * ویژگى هاى کتاب شناختى متون مورد استفاده محقّق:

      المعجم الصغیر، 2ج، راجعه: عبدالرحمان محمد عثمان، المدینة المنوره: المکتبة السلفیة، 1968م.

      المعجم الأوسط،تحقیق: محمود الطحّان، الریاض: مکتبة المعارف، 1985م، 10ج.

      المعجم الکبیر، تحقیق: حمدى عبدالمجید السلفى، بغداد: الدار العربیة للطباعة، بغداد، 1978م، 25ج.

      1. المعجم الأوسط، ج3، ص76 (ح2146) و ص89 (ح2177) و ص122 (ح2251) و ص204 (ح2426) و ج5، ص13 (ح4014) و ص89 (ح4163) و ص377 (ح4748)؛ المعجم الکبیر، ج6، ص296 (ح6109) و ج10 ص341 (ح10664) و ج23، ص374 (ح885) و ص375 (ح886) و ج24، ص281 (ح713).

      ( 44 )
    • سلام بر آل یاسین

      [سلام على آل یاسین]

      عن ابن عباس: سلام على آل یاسین. قال: فى آل محمّد(ص).2

      هم پایه بودن حرمت اسلام و رسول خدا و خویشانش

      [حرمة الإسلام و حرمتى و حرمة رحمى:]

      عن أبى سعید الخُدرى، أن رسول اللّه(ص) قال: إنّ للّه ـ عزّ و جلّ ـ حُرمات ثلاثاً. من حفظهن، حفظ اللّه له أمر دینه و دُنیاه، و من ضیّعهُنّ، لم یحفظ اللّه له شیئاً. فقیل: و ما هُنّ یا رسول اللّه؟ قال: حرمة الإسلام و حرمتى و حُرمة رحمى.3

      اعلان جنگ پیامبر(ص) به محاربان با اهل بیت(ع) و اعلان صلح به صلحجویان با آنان

      [أنا حرب لمن حاربکم و سلم لمن سالمکم]

      این نص صریح از پیامبر اکرم(ص) در اعلان جنگ به هر کسى است که با اهل بیتش بجنگد و مسالمت با هر کسى است که با آنان مسالمت ورزد.

      زید بن أرقم: أن النبى(ص) قال لعلى و فاطمة والحسن والحسین: أنا حرب لمن حاربتم و سلم لمن سالمتم.4

      این حدیث، مشهور است.

      ____________________________________________

      2. المعجم الکبیر، ج11، ص67 (ح11064).

      3. المعجم الأوسط، ج1، ص162 (ح205)؛ المعجم الکبیر، ج3، ص135 (ح2881).

      4. المعجم الصغیر، ج2، ص3؛ المعجم الأوسط، ج6، ص8(ح5011) و ج8، ص128 (ح7255) و ج5، ص207 (ح5030) و (ح5031).

      ( 45 )
    • آیه تطهیر [آیة التطهیر]

      این آیه، هنگامى که پیامبر خدا(ص) و اهل بیتش (یعنى فاطمه و همسر و پسرانش حسن و حسین) داخل عباى یمنى شدند، درباره آنان نازل شد.

      حدیث، مفصل و در محل خود مذکور است.5

      نزول آیه، درباره اهل بیت، از مسلّمات است و دوست و دشمن و دور و نزدیک بدان معترف اند،

      آیه مودّت [آیة المودّة]

      عن ابن عباس، قال: لمّا نزلت «قل لا أسألکم علیه أجراً إلاّ المودّة فى القربى» قالوا: یا رسول اللّه! ومن قرابتک هؤلاء الذین وجبت علینا مودّتهم؟ قال: على و فاطمة و ابناهما.6

      حدیث ثقلین [حدیث الثقلین]

      پیامبر(ص) این حدیث را در مواضع متعدد، از جمله: هنگام حج و روز عرفه و مناسبت هایى دیگر فرموده است و در آن، مقام و منزلت اهل بیت(ع) را تبیین کرده و آنان را هم سنگ قرآن و کفه مقابل آن دانسته، آنجا که فرموده است:

      إنّى تارک فیکم الثقلین: کتاب اللّه و عترتى أهل بیتى. ما إن تمسّکتم بهما، لن تضلّوا

      ____________________________________________

      5. المعجم الصغیر، ج1، ص65 و 135؛ المعجم الأوسط، ج2، ص491 (ح1847) و ج3، ص87 (ح2176) و ص136 (ح2281) و ج4، ص271 (ح3480) و ص479 (ح3811) و ج8، ص297 (ح7610) و ج9، ص58 (ح8123)؛ المعجم الکبیر، ج9، ص11 (ح8295) و ج22، ص66 (ح160) و ص200 (ح525) و ص402 (ح1002) و ج23، ص249 (ح503) و ص281 (ح612) و ص286 (ح627) و ص396 (ح947) و ص357 (ح839) و ص337 (ح783) و ص334 (ح773) و ص333 (ح768 و 769) و ص334 (ح770 و 771) و ص227 (ح750).

      6. المعجم الصغیر، ج1، ص76؛ المعجم الأوسط، ج3، ص87 (ح2176) و ج6، ص354 (ح5754)؛ المعجم الکبیر، ج3، ص39 (ح2641) و ج11، ص444 (ح12259).

      ( 46 )
    • بعدى أبداً. فانظروا کیف تخلفونى فیهما.7

      این حدیث، نزد هر دو فرقه (شیعه و اهل سنّت) متواتر است.

      حدیث سفینه [حدیث السفینة]

      شیعه و سنّى، این روایت را با الفاظ گوناگون نقل کرده اند، مانند:

      مثل أهلى فیکم کمثل سفینة نوح فى قوم نوح، من رکبها نجا ومن تخلّف عنها هلک.

      ومثل أهل بیتى مثل باب حطة، من دخله غُفر له.8

      صلوات بر پیامبر و خاندانش(ع)

      [الصلاة على النبى وآله(ع)]

      قال رسول اللّه(ص): لاتصلّوا علیّ الصلاة البتراء. قیل یا رسول اللّه: وما الصلاة البتراء؟ قال: أن تقولوا: «اللّهم صلّ على محمّد» ولا تقولوا: «وآل محمّد».9

      ____________________________________________

      7. المعجم الصغیر، ج1، ص131 (ح135)؛ المعجم الأوسط، ج4، ص262 (ح3463) و ص328 (ح3566) و ج5، ص380 (ح4754)؛ المعجم الکبیر، ج3، ص200 (ح3052) و ص63 (ح2679 ـ 2681) و ج5، ص170 (ح4921 ـ 4923) و ص185 (ح4969) و ص190 (ح4980 ـ 4982) و ص205 (ح5025 و 5026) و ص206 (ح5028) و ص210 (ح5040).

      8. المعجم الصغیر، ج1، ص139 و ج2، ص22؛ المعجم الأوسط؛ ج4، ص283 (ح3502) و ج6، ص186 (ح5386) و ص251 (ح5532) و ص406 (ح5866)؛ المعجم الکبیر، ج3، ص37 (ح2636) و ج12، ص34 (ح12388).

      9. المعجم الصغیر، ج1، ص86؛ المعجم الأوسسط، ج1، ص408 (ح725) و ج3، ص188 (ح2389) و ص279 (ح2606) و ص280 (ح2608) و ص456 (ح7992) و ج5، ص243 (ح4478) و ج7، ص429 (ح6834)؛ المعجم الکبیر، ج5، ص249 (ح5143) و ج19، ص116 (ح241 و 242) و ص123 (ح266) و ص124 (ح267ـ 269) و ص125 (ح271 و 272) و ص126 (ح273 و 274) و ص127 (ح275 ـ 277) و ص128 (ح278 و 279 و 280 و281 و 283) و ص130 (ح284 ـ 286) و ص131 (ح287 ـ 289) و ص132 (ح290 ـ 292) و ص154 (ح341 و 342).

      ( 47 )
    • و این، همان گونه که آشکار است، نص صریح در پذیرفته نشدن صلوات بر پیامبر بدون درود فرستادن برخاندانش است و روایات هر دو فرقه در این موضوع، متواتر است.

      ح5078) و ص383 (ح5813) و ج5، ص275 (ح4543)؛ المعجم الکبیر، ج24، ص434 (ح1060).






    برچسب ها : شفاعت  , فضائل خدیجة بنت خویلد  , ابوذر غِفارى  , امام مهدى (عجل اللّه فرجه)  , سواران قیامت  , محبت پیامبر(ص) به حسن و حسین(ع)  , [فضائل الزهراء فاطمة(س)]  , امام رضا (ع) 4  ,

          

    دعای حضرت فاطمه بنت اسد سلام الله علیها

     aboutorab0003

    ابن شاذان گفت:ابراهیم بن عباس به اسنادش از امام صادق علیه السلام از آباء گرامیش حدیث نقل کرد که:

    عباس بن عبدالمطلب و یزیدبن تعنب در میان گروهی از بنی هاشم و جماعتی از (قبیله)عبدالعزی در مقابل بیت الله الحرام نشسته بودند که فاطمه بنت اسد سلام الله علیها مادر امیرالمومنین علیه السلام  در حالی که به امیرالمومنین علیه السلام  حامله بود و نه ماهش تمام شده بود وارد شد و در مقابل بیت الله الحرام ایستاد.درد زایمان او را فراگرفت،نگاهش را به طرف آسمان انداخت و گفت:

    پروردگارا!من به تو و آنچه رسول خدا صلی الله علیه و آله از نزد تو آورده و به تمام پیامبرانت و کتابهایی که نازل فرموده ای ایمان دارم و سخن جدم ابراهیم خلیل علیه السلام،همان که خانه ی قدیمی ات را بنا نهاد تصدیق می کنم.پس از تو سئوال می کنم به حق این خانه و به حق کسی که آنرا بنا نهاد و به حق این فرزندی که در رحم دارم؛همان که با من تکلم می کند و با سخنش مرا انس و آرامش می بخشد و یقین دارم که او یکی از آیات و نشانه های توست،زایمان مرا آسان فرما.

     

    ورود به کعبه

     

    عباس بن عبدالمطلب و یزیدبن تعنب گفتند:همینکه فاطمه بنت اسد به این کلمات دعا فرمود،خانه ی کعبه را دیدم که از پشت شکافته شد و فاطمه در آن داخل گردید و از چشمهای ما پنهان شد و سپس به اذن خدا شکافت به حالت اول بازگشت و دیوار به هم چسبید.

    ما قصد کردیم که در کعبه را بگشاییم تا بعضی از زنان ما نزد فاطمه بنت اسد سلام الله علیها روند ولی در باز نشد.متوجه شدیم که این امر از امور الهی است.فاطمه بنت اسد سلام الله علیها سه روز در خانه کعبه بسر برد و اهل مکه درباره این مسئله در میان کوچه ها با یکدیگر حرف می زدند و خانمها در میان سراپرده هایشان از این مطلب سخن می گفتند.

     

    همراه با علی علیه السلام

     

    راوی گفت:بعد از سه روز خانه کعبه از همانجایی که فاطمه بنت اسد سلام الله علیها داخل شده بود شکافته شد و فاطمه بنت اسد سلام الله علیها  در حالیکه علی علیه السلام  را بر روی دستانش داشت بیرون آمد.سپس گفت:

    ای مردم، همانا خداوند عزوجل مرا از میان خلقش برگزید و بر زنان برگزیده قبل از من برتری بخشید.همانا خداوند آسیه دختر مزاحم را برگزید و آسیه پنهانی خداوند را در محلی که محبوب حضرتش نبود از روی اضطرار عبادت می نمود و مریم دختر عمران (را برگزید) ولادت حضرت عیسی علیه السلام  را بر او آسان نمود و مریم تنه ی خشک درخت خرما را در بیابان تکان داد تا بر او خرمای تر و تازه بریزد.اما خداوند مرا برگزید و برهر دوی آنها برتری داد و برتمام زنان عالم که قبل از من بوده اند،به دلیل اینکه من در خانه ی قدیمی (کعبه) زایمان نمودم و سه روز از میوه های بهشت خوردم.هنگامی که خواستم از درون کعبه بیرون آیم و علی علیه السلام بر روی دستانم بود،هاتفی به من ندا داد ای فاطمه سلام الله علیها :او را علی علیه السلام  نام گذار.من علی اعلی هستم و به راستی او را از قدرتم و عزت جلالم و عدل و دادم آفریدم و نام او را از نام خود مشتق کردم و به ادب خود او را مؤدب ساختم(امر خود را به او تفویض کردم و بر علوم دشوارم آگاهش نمودم و او در خانه ام به دنیا آمده)، او اول کسی است که بر فراز خانه ام اذان خواهد گفت و بتها را می شکند و آنها را به رو در خواهد افکند و مرا تعظیم و تمجید و تسبیح می نماید.او امام و وصی و جانشین است بعد از حبیبم و پیامبرم و برگزیده ی از میان خلقم (یعنی) محمد رسولم.پس خوشا به حال کسی که او را دوست بدارد و یاریش کند و وای بر کسی که او را عصیان کند و خوار نماید و حقش را انکار کند.

     

    تکلم با پیامبر صلی الله علیه وآله

     

    راوی گفت:وقتی ابوطالب علی علیه السلام  را دید و خوشحال شد و علی علیه السلام  فرمود:

    ای پدر سلام و رحمت و برکات خداوند بر تو باد.

    سپس پیامبر صلی الله علیه و آله داخل شد.وقتی رسول خدا صلی الله علیه و آله داخل شد،علی علیه السلام  خودش را برای رسول خدا صلی الله علیه و آله حرکت داد و به چهره آن حضرت لبخند زد و عرضه داشت:

    ای رسول خدا،سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما باد.

    سپس به اذن خدا سرفه ای کرد و شروع به خواندن سوره مؤمنون نمود:

    قَد أفلَحَ المؤمِنون.

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

    همانا مومنین به سبب تو رستگار شدند.

    (و علی علیه السلام  تمام آیات را تا آیه اولئِک هُم الوارثون قرائت فرمود).سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

    به خدا سوگند تو امیر و سرور آنانی،آنها را از علوم خودت اطعام می کنی و آنها از علوم تو توشه برمی گیرند.و به خدا سوگند تو دلیل و راهنمای آنانی و به سبب تو هدایت می شوند.

     

    سیراب کردن امیرالمومنین علیه السلام توسط پیامبر صلی الله علیه وآله

     

    سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله به فاطمه بنت اسد سلام الله علیها فرمود:برو نزد عمویش حمزه و او را به علی علیه السلام بشارت ده.

    فاطمه سلام الله علیها گوید:هنگامی که من بروم چه کسی او را سیراب می کند؟رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:من او را سیراب می کنم.فاطمه سلام الله علیها عرضه داشت شما او را سیراب می کنید؟فرمود:آری.آنگاه رسول خدا صلی الله علیه و آله زبانش را در دهان علی علیه السلام نهاد و از آن دوازده چشمه جاری گشت؛پس آن روز روز سیراب کردن (یوم الترویه) نامیده شد.

     

    اظهار بندگی شیر خدا

    وقتی فاطمه بنت اسد سلام الله علیها  برگشت،نوری را دید که از علی علیه السلام به پهنه آسمان بالا می رود.

    راوی گفت:سپس فاطمه بنت اسد سلام الله علیها علی علیه السلام را محکم بست و او را در میان پارچه قنداق پیچید.علی علیه السلام قنداق را پاره کرد.راوی گفت:فاطمه بنت اسد سلام الله علیها قنداق نیکویی برداشت و علی علیه السلام  را (دوباره) محکم در میان آن بست.علی علیه السلام پارچه را از هم درید.سپس او را در دو پارچه قنداق قرار داد و علی علیه السلام آن دو قنداق را نیز پاره کرد.فاطمه بنت اسد سلام الله علیها او را در سه پارچه قنداق قرار داد و علی علیه السلام آنها را نیز از هم درید.فاطمه بنت اسد سلام الله علیها،علی علیه السلام  را در چهار قنداق از جنس پوست نازک مصری به خاطر محکمی اش گذاشت و علی علیه السلام همه را پاره کرد.فاطمه بنت اسد سلام الله علیها،جناب علی علیه السلام را در پنج پارچه قنداق از جنس ابریشم به خاطر محکمی اش قرار داد و علی علیه السلام همگی آنها را پاره کرد.سپس او را در شش پارچه ابریشم و یک قنداق از جنس چرم قرار داد و علی علیه السلام دستهایش را در آن گشود و به اذن خداوند همه را پاره پاره کرد.بعد از آن فرمود:

    ای مادر دستهایم را نبند،همانا من نیازمندم با انگشتانم برای پروردگارم اظهار بندگی و کوچکی نمایم.

    راوی گفت:در این هنگام ابوطالب علیه السلام گفت:مسلما به زودی برای او شأن و منزلت و خبری خواهد بود.

    راوی گفت:وقتی صبح شد،رسول خدا صلی الله علیه و آله بر فاطمه بنت اسد سلام الله علیها وارد شد.هنگامی که علی علیه السلام رسول خدا صلی الله علیه و آله را دید،بر روی مبارک آن حضزت لبخند زد و به آنجناب اشاره کرد که مرا در برگیرد و از آنچه دیروز به من نوشاندی بنوشان.

    راوی گقت:رسول خدا صلی الله علیه و آله او را در آغوش گرفت. فاطمه بنت اسد سلام الله علیها عرضه داشت به خدای کعبه او را شناخت.پس به خاطر سخن فاطمه بنت اسد سلام الله علیها آنروز روز عرفه نامیده شد؛یعنی امیرالمومنین علیه السلام رسول خدا صلی الله علیه و آله را شناخت.[1]

    -------------------------------

    [1].علی علیه السلام و المناقب






    برچسب ها : مولود کعبه  , علی (ع)  , امام رضا (ع) 4  ,

          



    پیامهای عمومی ارسال شده

    + با سلام ما باچند مطلب تازه و زیبا منتظر شماییم یاعلی مدد



    + سلام ما باچند مطلب تازه و زیبا منتظر شماییم یاعلی مدد

    + سلام دوستان 4 فضیلت بسیار زیبا زود بیا که هنوز از دست ندادی منتظر قدوم شما هستیم یاعلی

    + سلام دوستان 4 فضیلت بسیار زیبا زود بیا که هنوز از دست ندادی

    + نگاه شیعه به بعثت حضرت رسول (ص) نکته اساسى که قرآن در نزول وحى به پیغمبر بازگو مى‏کند، و متاسفانه کسى توجه نکرده، که در روز بعثت فقط آغاز سوره «علق» بر پیغمبر نازل شد. ما پس از تحقیقات زیاد به این نتیجه رسیدیم که ...

    + سلام حتما بما سری بزنید که شما نیز حتما مشتری پارسی بلاگ خواهید شد

    + اعتکاف در ادیان گذشته بما سری بزنید یاعلی مسافر عاشق

    + با سلام و تسلیت ایام فاطمیه به همگی دوستان به نظر شما علت شهادت و قبر و منتقم حضرت فاطمه (س) کی و کجاست؟ پس حتما سری بما بزنید یاعلی مدد

    + بهجت عارفان این مرد خداهم قبل از ظهور آقایمان رفت

    + من را در کنار یکی از درهای بهشت به خاک بسپارید؛ در کنار قبر حسین خرازی بازندگی شهید بزرگوار احمدکاظمی آپم یادت نره زود بیا