انقلاب از واژه‏هایی است که در فقه، فلسفه و علوم سیاسی کاربرد دارد. ما در اینجا به مفهوم این واژه در علوم سیاسی اشاره خواهیم کرد، تا کنون حجم انبوهی از تعاریف این واژه فراهم آمده است، در اینجا بدون اشاره به این تعاریف متعدد و گوناگون این واژه از منظر استاد مطهری واکاوی می‏شود.

مفهوم انقلاب

انقلاب از مقوله عصیان، انکار، اعتراض، طغیان، تغییر و دگرگونی است. استاد مطهری در تعریف این واژه می‏گوید: انقلاب چندان احتیاج به تعریف ندارد، می‏فرماید: «انقلاب عبارت است از طغیان و عصیانی که مردمی علیه نظام حاکم موجود برای ایجاد وضع و نظمی مطلوب انجام می‏دهند.» [1]

انواع انقلاب

وی انقلاب را منحصر در انقلاب سیاسی و اجتماعی نمی‏داند، بلکه علاوه بر حوزه اجتماعی در حوزه فردی هم انقلاب را جاری می‏داند و معتقد است انقلاب یا فردی است یا اجتماعی. یعنی یا فرد انقلاب می‏کند و یا جامعه.‏ انقلاب فردی یا حیوانی است و یا انسانی. [2]

از این سخن استاد مطهری اینگونه برداشت می‏شود که وی توبه را انقلابی فردی می‏داند که می‏تواند انسانی و الهی باشد و می‏تواند حیوانی و غیر الهی باشد؛ لذا باید ما بتوانیم در عرصه سیاست و اجتماع هم از دو انقلاب الهی و غیر الهی سخن بگوییم، به همین دلیل در ادامه استاد مطهری از «انقلاب تکامل» اسم می‏برد و انقلاب غیرالهی در عرصه فردی و اجتماعی را عصیان می‏داند، نه انقلاب: «اگر در تعریف انقلاب تکامل را داخل کنیم، انقلاب خشمی و جاهی‏ انقلاب نیست، به علاوه جنبه انتخابی و ارادی ندارد ولی البته عصیان هست‏، عصیان عقده‏های مکتوم علیه نظم حاکم بر شعور ظاهر ... توحید اسلام، نفی و اثبات است، کفر به طاغوت و ایمان به الله است از این جهت که ایمان اسلامی یک ایمان انقلابی است، طغیان علیه نظم‏ طاغوتی حاکم بر روح و بر جامعه برای برقراری نظم الهی بر روح و یا بر جامعه. صرف نارضائی و خشم برای انقلاب کافی نیست، روحیه تعرض و تهاجم و نفی و انکار لازم است اینجاست که نقش مکتب ظاهر می‏شود اسلام مشتمل بر عنصر شورش و تعرض است و آن عبارت است از فرمان جهاد و فرمان امر به‏ معروف و نهی از منکر. [3]

ریشه‏های انقلاب

استاد مطهری علاوه بر اینکه مبدأ و مسیری الهی برای حرکت انسان و جامعه قائل است، و همین اعتقاد به توحید و به تبع اعتقاد به معاد را عامل اصلی انقلاب می‏داند، به نظر می‏رسد وی با توجه به تعریف انقلاب علاوه بر اعتقاد به اسلام، ریشه‏های «انقلاب» را سه چیز می‏داند:

1.      نارضایتی و خشم از وضع موجود

2.      عصیان، تهاجم و تعرض

3.      در نظر داشتن یک آرمان و وضع مطلوب، به جای وضع موجود

مطهری شناخت یک انقلاب را هم معطوف به شناخت همین موارد می‏داند. حال این سؤال مطرح است که این عصیان، طغیان و شورش باید تا چه اندازه باشد که ما بتوانیم آن را انقلاب بنامیم؟ برای اینکه پاسخ این پرسش روشن شود لازم است به تفاوت انقلاب، با مفهوم اصلاح و همچنین مفهوم کودتا اشاره شود.

انقلاب، اصلاح و کودتا

تغییراتی که در جامعه صورت می‏گیرد، چند صورت است؛ شهید مطهری درباره مفهوم اصلاح بر این باور است که اگر تغییر و دگرگونی که در اجتماع صورت می‏گیرد جزئی باشد و ساخت اصلی نظام سیاسی حاکم را متحول نکند، اصلاح نامیده می‏شود، و لذا مصلح هم فردی است که ساخت جامعه را دگرگون نمی‏کند، اما به وضع جامعه بهبود می‏بخشد. [4]

اما کودتا؛ انقلاب ماهیت مردمی دارد، ولی کودتا چنین نیست. در کودتا، یک اقلیت مسلح و مجهز به نیرو، در مقابل اقلیت دیگری که حاکم بر اکثریت جامعه است، قیام می‏کنند و وضع‏ موجود را متحول می‏کنند و خود، جای گروه قبلی قرار می‏گیرند، آنچه اهمیت دارد این است که در کودتا اکثریت مردم از حساب خارج هستند و در فعل و انفعالات نقشی ندارند. [5]

انقلاب بی‏نظیر

استاد مطهری اذعان دارد بیشتر تحولاتی که در کشورهای جهان رخ داده یا کودتا بوده و یا اصلاح. وی تعداد انقلاب‏های دنیا را اندک می‏داند و انقلاب ایران را یک انقلاب واقعی که ماهیت انقلابی‏اش «خیلی بیشتر» از انقلاب فرانسه و انقلاب اکتبر روسیه است؛ معرفی می‏کند، چرا که در انقلاب اسلامی ایران مردمی با دست خالی و فقط با روحیه انقلابی علیه یک رژیم، قیام کردند و در قیام خود موفق شدند. او انقلاب صدر اسلام را به عنوان نظیری برای انقلاب اسلامی مردم ایران ذکر می‏کند. [6]

جمع‏بندی

مطهری معتقد است انقلاب، طغیان و عصیان مردم علیه نظام حاکم موجود برای ایجاد وضع مطلوب است. وی به انقلاب فردی و اجتماعی که در هر دو جهتی الهی لحاظ شده، معتقد است؛ وی از این دو با عناوین «توبه» و «انقلاب تکامل» یاد می‏کند. مطهری اصلاح را تغییری در چهارچوب سیستم سیاسی می‏داند و کودتا را تغییری در ساختار سیستم بدون دخالت مردم؛ به همین دلیل وی تعداد انقلاب‏های جهان را اندک می‏داند و انقلاب ایران منحصر به فرد ملت ایران را به انقلاب پیامبر، در صدر اسلام تشبیه می‏کند. انقلابی بر اساس مذهب و آموزه‏های مذهب، آموزه‏هایی چون جهاد و امر به معروف و نهی از منکر؛ دین وضع مطلوب را ترسیم می‏کند و این عناصر دین، در واقع آموزه‏های اعتراض، عصیان، اصلاح و انقلاب را.  

 


[1] . آینده انقلاب اسلامی، مرتضی مطهری، تهران: صدرا، 1387، ص59.

[2] . پیرامون جمهوری اسلامی، مرتضی مطهری، چاپ چهارم، تهران: صدرا، 1367، ص 143. البته انقلاب اجتماعی هم ممکن است حیوانی باشد.

[3] . پیرامون جمهوری اسلامی، مرتضی مطهری، چاپ چهارم، تهران: صدرا، 1367، ص144.

[4] . آینده انقلاب اسلامی، مرتضی مطهری، تهران: صدرا، 1387، ص131. به نظر می‏رسد عنصری که در انقلاب و اصلاح مشترک است، جهت‏گیری الهی آن و به تعبیری حرکت به سمت خوبی می‏باشد.

[5] . پیرامون انقلاب اسلامی، مرتضی مطهری، چاپ نهم، تهران: صدرا، 1372،

 ص 29- 30 

[6] . آینده انقلاب اسلامی، مرتضی مطهری، تهران: صدرا، 1387، ص119.

   انتهای پیام/ 107

منبع: اختصاصی ابنا -نویسنده: رضا لک‏زایی






برچسب ها : انقلاب ازدیدگاه استاد شهید مطهری  ,